الحاد جدید در گفتوگو با علی شهبازی
دینآنلاین: الحاد جدید را توضیح دهید و درباره شکلگیری آن و شخصیتهای مطرح این جریان توضیح دهید!
شهبازی: الحاد جدید وصف جریانی است که درواقع به بهانه یکی از فجایع تروریستی در آغاز قرن 21 یعنی انفجار برجهای دوقلوی ساختمان تجارت جهانی خیل زود ورد زبان افتاد و در رسانههای عمومی مطرح شد. این جریان را میتوان جریان علمی علیه دین و باورهای دینی دانست. وصف الحاد جدید درواقع در بازه زمانی تابستان و پاییز 2006 به دنبال نسبتهای تلویزیونی و مطبوعاتی مهمترین چهرههای این جریان از سوی رسانهها مطرح شد. مهمترین چهرههای این جریان عبارتند از: ریچارد داوکینز، سم هریس، دنیل دنت، کریستوفر هیچنز و…
دینآنلاین: چرا به این جریان الحاد جدید میگویند؟
شهبازی: به نظر میرسد که وصف «جدید» برای این جریان تااندازهای وصف بامسمایی است؛ چراکه اگر به اندیشههای الحادی یا مهمترین ملحدان کلاسیک توجه کنیم همت آنها عمدتاً معطوف بهنقد براهین اثبات وجود خدا یا تشکیک درباره باورهای دینی مؤمنان بود و اگر رویکرد ایجابی در نفی خدا و باورهای دینی داشتند در داوری خود نسبت به جامعه دینداران از حیطه انصاف علمی خارج نمیشدند و بهندرت توهین و تمسخری را در این باب روا میداشتند. همچنین الحاد کلاسیک را میتوان گفت تا اندازه زیادی بر فلسفه و الهیات استوار است. اما این جریان اولاً: بیش از آنکه بر فلسفه و الهیات استوار باشد صرفاً بر علم استوار است. علم تنها آغازگاه سخن آنهاست بلکه اگر درمحتوای کلامشان دقت کنیم نه بر علم و نظرهای علمی بلکه بر نوعی مکتب فکری و ایدئولوژی که میتوان آن را علمباوری نامید تأکید دارند. درواقع از علم نوعی مابعدالطبیعه و جهانبینی میسازند و این یعنی فاصلهگرفتن از علم و ضوابط اندیشه علمی. ثانیاً: این جریان و چهرههای آن ضمن رویکرد ایجابی به نفی خدا و باورهای دینی و نامعقول دانستن باور به خدا چنین باورهایی را برای انسانها و حیات انسانی خطرناک و زیانبار میدانند. بر همین پایه برخی از این چهرهها خواهان اقدام عملی برای برانداختن باورهای دینی و محدود کردن جامعه دینداران هستند.
ازاینرو میتوان این جریان را نه جریان الحادی برای نفی خدا بلکه جریان توفنده دینستیز نامید که در این دینستیزی خود درواقع میتوان آن را متناظر با جریانهای بنیادگرایانه و تکفیری دینی دانست. لذا اگر کسی الحاد جدید را الحاد تکفیری (تکفیر مؤمنان) یا الحاد بنیادگرایانه یا الحاد ایدئولوژیک یا افراطی بداند سخنی گزافه نگفته است.
دینآنلاین: مهمترین باورها یا مبانی فکری این گروه چیست؟
شهبازی: برای پاسخ به این سؤال بهتر است بهجای برشمردن دیدگاهها و نظریههای آنها، فرآیند پرداختن به دین و باورهای دینی را از سوی ملحدان مطمح نظر قرار دهیم. برخی از این ملحدان با همهفهمکردن دانشهای تجربی ازجمله زیستشناسی، فیزیک و عصبشناسی، علم را از حوزه یا حلقههای تخصصی دانشمندان به میان عوام آوردهاند.
در مرحله بعد مدعای بنیادی را مطرح کردند که همه اندیشههای آنها بهویژه داوکینز و دنت بر آن استوار است و آن اینکه باور به خدا و دیگر باورهای دینی، باورهای علمی یا فرضیههای علمی هستند که تحلیل، تبیین یا نفی و اثبات آنها در صلاحیت دانشمندان علوم تجربی است. لذا این باورها را از حیطه باورهای الهیاتی و فلسفی صرف به حوزه باورهای علمی و طبیعی آوردند. ازاینروست که بهعنوان نمونه دنیل دنت عنوان مهمترین کتاب الحادی خود را “شکستن طلسم: دین بهعنوان پدیدهای طبیعی” مینامد و تأکید عجیبی بر عنوان اصلی این کتاب دارد؛ زیرا به اعتقاد ایشان با تبدیل کردن دین به پدیده طبیعی، طلسم تابوی تحقیق در باورهای دینی را شکسته است. و هر کس که صلاحیت ورود به نظریههای علمی را داشته باشد میتواند در دین و باورهای دینی تحقیق کند و این حوزه دیگر در انحصار الهیدانان، فیلسوفان و عالمان ادیان نیست.
دینآنلاین: چه واکنشهایی در مقابل این جریان صورت گرفته است؟
شهبازی: میتوان واکنشها را به دودسته تقسیم کرد: واکنش از سوی ملحدان و واکنش از سوی معتقدان. برخی از ملحدان در مقابل سخنان، مصاحبهها و نوشتههای ملحدان جدید بهشدت واکنش منفی نشان داده و سطح نوشتههای علمی آنها را بسیار کممایه ارزیابی کردهاند. ازجمله این منتقدان میتوان به مایکل روس، اسکات أترن، تامس نیگل و… اشاره کرد که میگویند درواقع با خواندن آثار کسانی مثل داوکینز، هریس و هیچنز از اینکه خود را ملحد بنامیم شرمندهایم.
دسته دوم از منتقدان این جریان فیلسوفان و الهیدانان برجستهای هستند که از همان روزهای نخستین که آثار این چند ملحد جدید در اختیار خوانندگان قرار گرفت علیه نوشتهها و افکار آنها واکنش نشان دادند که از آن میان میتوان به آلوین پلنتینگا، الیستر مک گراث، جی آنگل کورلت، جان إف هات و نظایر اینها اشاره کرد. |
|
الحاد جدید در گفتوگو با علی شهبازی
دینآنلاین: الحاد جدید را توضیح دهید و درباره شکلگیری آن و شخصیتهای مطرح این جریان توضیح دهید!
شهبازی: الحاد جدید وصف جریانی است که درواقع به بهانه یکی از فجایع تروریستی در آغاز قرن 21 یعنی انفجار برجهای دوقلوی ساختمان تجارت جهانی خیل زود ورد زبان افتاد و در رسانههای عمومی مطرح شد. این جریان را میتوان جریان علمی علیه دین و باورهای دینی دانست. وصف الحاد جدید درواقع در بازه زمانی تابستان و پاییز 2006 به دنبال نسبتهای تلویزیونی و مطبوعاتی مهمترین چهرههای این جریان از سوی رسانهها مطرح شد. مهمترین چهرههای این جریان عبارتند از: ریچارد داوکینز، سم هریس، دنیل دنت، کریستوفر هیچنز و…
دینآنلاین: چرا به این جریان الحاد جدید میگویند؟
شهبازی: به نظر میرسد که وصف «جدید» برای این جریان تااندازهای وصف بامسمایی است؛ چراکه اگر به اندیشههای الحادی یا مهمترین ملحدان کلاسیک توجه کنیم همت آنها عمدتاً معطوف بهنقد براهین اثبات وجود خدا یا تشکیک درباره باورهای دینی مؤمنان بود و اگر رویکرد ایجابی در نفی خدا و باورهای دینی داشتند در داوری خود نسبت به جامعه دینداران از حیطه انصاف علمی خارج نمیشدند و بهندرت توهین و تمسخری را در این باب روا میداشتند. همچنین الحاد کلاسیک را میتوان گفت تا اندازه زیادی بر فلسفه و الهیات استوار است. اما این جریان اولاً: بیش از آنکه بر فلسفه و الهیات استوار باشد صرفاً بر علم استوار است. علم تنها آغازگاه سخن آنهاست بلکه اگر درمحتوای کلامشان دقت کنیم نه بر علم و نظرهای علمی بلکه بر نوعی مکتب فکری و ایدئولوژی که میتوان آن را علمباوری نامید تأکید دارند. درواقع از علم نوعی مابعدالطبیعه و جهانبینی میسازند و این یعنی فاصلهگرفتن از علم و ضوابط اندیشه علمی. ثانیاً: این جریان و چهرههای آن ضمن رویکرد ایجابی به نفی خدا و باورهای دینی و نامعقول دانستن باور به خدا چنین باورهایی را برای انسانها و حیات انسانی خطرناک و زیانبار میدانند. بر همین پایه برخی از این چهرهها خواهان اقدام عملی برای برانداختن باورهای دینی و محدود کردن جامعه دینداران هستند.
ازاینرو میتوان این جریان را نه جریان الحادی برای نفی خدا بلکه جریان توفنده دینستیز نامید که در این دینستیزی خود درواقع میتوان آن را متناظر با جریانهای بنیادگرایانه و تکفیری دینی دانست. لذا اگر کسی الحاد جدید را الحاد تکفیری (تکفیر مؤمنان) یا الحاد بنیادگرایانه یا الحاد ایدئولوژیک یا افراطی بداند سخنی گزافه نگفته است.
دینآنلاین: مهمترین باورها یا مبانی فکری این گروه چیست؟
شهبازی: برای پاسخ به این سؤال بهتر است بهجای برشمردن دیدگاهها و نظریههای آنها، فرآیند پرداختن به دین و باورهای دینی را از سوی ملحدان مطمح نظر قرار دهیم. برخی از این ملحدان با همهفهمکردن دانشهای تجربی ازجمله زیستشناسی، فیزیک و عصبشناسی، علم را از حوزه یا حلقههای تخصصی دانشمندان به میان عوام آوردهاند.
در مرحله بعد مدعای بنیادی را مطرح کردند که همه اندیشههای آنها بهویژه داوکینز و دنت بر آن استوار است و آن اینکه باور به خدا و دیگر باورهای دینی، باورهای علمی یا فرضیههای علمی هستند که تحلیل، تبیین یا نفی و اثبات آنها در صلاحیت دانشمندان علوم تجربی است. لذا این باورها را از حیطه باورهای الهیاتی و فلسفی صرف به حوزه باورهای علمی و طبیعی آوردند. ازاینروست که بهعنوان نمونه دنیل دنت عنوان مهمترین کتاب الحادی خود را “شکستن طلسم: دین بهعنوان پدیدهای طبیعی” مینامد و تأکید عجیبی بر عنوان اصلی این کتاب دارد؛ زیرا به اعتقاد ایشان با تبدیل کردن دین به پدیده طبیعی، طلسم تابوی تحقیق در باورهای دینی را شکسته است. و هر کس که صلاحیت ورود به نظریههای علمی را داشته باشد میتواند در دین و باورهای دینی تحقیق کند و این حوزه دیگر در انحصار الهیدانان، فیلسوفان و عالمان ادیان نیست.
دینآنلاین: چه واکنشهایی در مقابل این جریان صورت گرفته است؟
شهبازی: میتوان واکنشها را به دودسته تقسیم کرد: واکنش از سوی ملحدان و واکنش از سوی معتقدان. برخی از ملحدان در مقابل سخنان، مصاحبهها و نوشتههای ملحدان جدید بهشدت واکنش منفی نشان داده و سطح نوشتههای علمی آنها را بسیار کممایه ارزیابی کردهاند. ازجمله این منتقدان میتوان به مایکل روس، اسکات أترن، تامس نیگل و… اشاره کرد که میگویند درواقع با خواندن آثار کسانی مثل داوکینز، هریس و هیچنز از اینکه خود را ملحد بنامیم شرمندهایم.
دسته دوم از منتقدان این جریان فیلسوفان و الهیدانان برجستهای هستند که از همان روزهای نخستین که آثار این چند ملحد جدید در اختیار خوانندگان قرار گرفت علیه نوشتهها و افکار آنها واکنش نشان دادند که از آن میان میتوان به آلوین پلنتینگا، الیستر مک گراث، جی آنگل کورلت، جان إف هات و نظایر اینها اشاره کرد. |
|
الحاد جدید در گفتوگو با علی شهبازی