تاریخ اسلاماز عربستان با بعثت محمد بن عبدالله در قرن هفتم میلادی آغاز شد. برطبق باور مسلمانان، محمد فرستاده خداوند می باشد و قرآن نیز معجزهای است که به همراه دارد. توسعهٔ تاریخی اسلام بر ساختار سیاسی، اقتصادی و نظامی چه در خارج و چه در داخل جهان اسلام تاثیر گذاشتهاست.
اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از ادیان ابراهیمی جهان است. پیروان این دین را مسلمان میگویند. مسلمانان بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است. اکنون، اسلام از نظر شمار رسمی پیروان در مکان دوم (پس از دین مسیحیت) جای دارد. کتاب دینی مسلمانان قرآن است که بر باور مسلمانان محمد بن عبدالله آن را به وسیلهٔ وحی الهی دریافت مینمود و آن را به مسلمانان ابلاغ میداشت. دین اسلام عمدتاً به دو مذهب سنی و شیعه تقسیم میشود که هر یک از آنها زیر شاخههای متعددی دارا میباشند. بیشتر جمعیت مسلمانان جهان را سنیها تشکیل میدهند.
قبایل عرب بر اساس تبار و نژاد به دو گروه جنوبی یا یمنی (قحطانی) و شمالی (عدنانی) که خود قبایل و عشایر مختلفی داشتند و در مناطق تهامه، نجد، یمامه، حجاز، شام و عراق پراکنده بودند، تقسیم میشدند. بسیاری از قبایل جنوبی به مناطق شمالی نقل مکان کرده بودند و بیشتر اعراب ساکن مناطق شمالی صحرا نشین بودند و به طور عمده به شترپروری و شترداری اشتغال داشتند. در هنگام ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان اعراب سه دسته بودند:
اعراب بائده: قدیمیترین قوم اعراب که پیش از همه در عربستان میزیستند، اما نسلشان منقرض شده بود.
اعراب نجد: این قوم در شرق شبه جزیره زندگی میکردند و نام عربستان را به نام جد خودشان، یعنی عربستان سعودی قرار دادند.
اعراب حجاز: اصیلترین قوم عرب بودند که در شمال و غرب شبه جزیره ساکن بودند و به دلیل وجود کعبه محترمترین قوم عرب به حساب میآمدند.
بعثت و فراخوانی به اسلام
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ – ۶۳۲) بنیانگذار و پیامبر دین اسلام و در نظر مسلمانان، آخرین و بزرگترین پیامبر در سلسله پیامبران خدا میباشد. مسلمانان محمد را تحویل دهنده کتاب آسمانی قرآن و بازگرداننده آیین اصلی و تحریف نشده یکتاپرستی (یا همان دین آدم، ابراهیم، موسی، نوح، عیسی و سایر پیامبران پذیرفته شده در اسلام) میدانند. او همچنین به عنوان یک سیاستمدار، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانونگذار، اصلاحطلب، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب دیگر مأمور تعلیم فرامین الهی محسوب میشود. بهعقیده مسلمانان و به تصریح قرآن، محمد قبل از دریافت وحی یا بعثت همچون پدرانش به دین حنیف که آنرا آیین ابراهیم و برمبنای یکتاپرستی میدانند، بودهاست.
محمد در سن ۴۰ سالگی به پیامبری برگزیده شد و در بین مردان علی بن ابیطالب و در بین زنان خدیجه اولین کسانی بودند که به وی ایمان آوردند. محمد تا سه سال پس از بعثت دعوت خود را آشکار نکرد و پس از سال سوم با وحی از طرف خداوند، دعوت خود را آشکار نمود. اولین گروهی که محمد آنها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، عمو زادگان خود، مردان بنی هاشم بودند. پس از آن به کوه صفا رفت و تمام قریش را آشکارا به اسلام دعوت نمود.
در ابتدا سران قریش نسبت به دعوت محمد بیاعتنا بودند، اما زمانی که محمد به تمسخر بتها پرداخت، سران قریش نیز تصمیم به مقابله با محمد گرفتند. اولین اقدام آنها گفتگو با ابوطالب بود تا او محمد را از اسلام خواهی باز دارد، ابوطالب نیز به خواست آنان با محمد به گفتگو پرداخت که محمد نیز در جواب، وعدهها و پیشنهادات آنان را رد کرد. اینکار چندین بار توسط اعراب صورت گرفت تا در نهایت محمد عزم راسخ خود در این راه را با ابوطالب در میان گذاشت و او نیز در جواب خود را حامی و همراه محمد خواند.
سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، علمای یهود نیز سه سؤال را برای پرسیدن از محمد مطرح کردند و گفتند اگر محمد پاسخ اینها را بداند، در پیغمبری او شکی نیست؛ سران قریش زمانی که به مکه بازگشتند آنها را از محمد جویا شدند، محمد نیز به آنان قول پاسخ گویی داد، تا آنکه پس از ۱۵ روز، درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی میکردند، پاسخ آنها را داد. جبرئیل دلیل این تأخیر را اعتماد به خود داشتن محمد و نه توکل بر خداوند عنوان کرد و از او خواست تا بعد از آن فقط بر اراده خداوند توکل کند.
پنج سال پس از بعثت محمد، فاطمه از خدیجه متولد شد. از سوی دیگر با افزایش تعداد مسلمانان، بت پرستان قریش نیز آزار و اذیت خود را بیشتر کرده و حتی آنان را شکنجه میکردند. در این بین سمیه اولین زنی بود که در راه اسلام کشته شد و بسیاری از صحابه محمد، چون بلال، عمار و یاسر نیز مورد شکنجههای سخت قرار میگرفتند.
اسلام بر پنج رکن بنا شده که رسول الله ﷺ آن را چنین بیان نموده است: اسلام بر پنج [اساس] بنا شده است: گواهی دادن به این که معبودی به حق نیست جز الله و اینکه محمد، پیامبر الله است، و برپا داشتن نماز و دادن زکات و حج و روزهی رمضان متفق علیه (بخاری: ۸).
اسلام شاملِ عقیده (مسائل علمی، ایمان) و شریعت (مسائل علمی) است که الله و پیامبرش حلال و حرام و اخلاق و اداب و عبادات و معاملات و حقوق و وظایف و صحنههای قیامت را در آن بیان کردهاند. از آنجایی که خداوند این دین را توسط پیامبرش کامل ساخته، آن را به عنوان روشی برای زندگی بشر تا روز قیامت، برگزیده است: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا [مائده/ ۳] (امروز دینتان را برای شما کامل ساختم و نعمتم را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان دینِ شما پسندیدم).
اینها ارکان اسلامی هستند که دین بر آن بنا شده است:
رکن نخست: شهادتین:
اینکه انسان معتقد باشد فقط الله پروردگارِ مالکِ متصرّف و خالق و روزی دهنده است و همهی نامهای نیک و صفات والایی را که خودش برای خود یا پیامبرش ﷺ برای او اثبات نموده، اثبات نماید و معتقد باشد تنها الله مستحق عبادت است نه کس دیگر، چنانکه میفرماید: بديع السماوات والأرض أنى يكون له ولد ولم تكن له صاحبة وخلق كل شيء وهو بكل شيء عليم ، ذلكم الله ربكم لا إله إلا الله هو خالق كل شيء فاعبدوه وهو على كل شيء وكيل [انعام/ ۱۰۱-۱۰۲] (پدید آورندهی آسمانها و زمین است، چگونه او را فرزندی باشد در صورتی که برای او همسری نبوده و هر چیزی را آفریده و اوست که به هر چیزی داناست این است الله پروردگار شما، هیچ معبودی [حقیقی] جز او نیست؛ آفرینندهی هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است).
چنانکه باید معتقد باشد خداوند پیامبرش محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ را فرستاده و قرآن را بر وی نازل نموده و او را به ابلاغ این دین به همهی مردم مامور ساخته، و معتقد باشد که دوست داشتن الله و پیامبرش و طاعت آنها بر هر کس واجب است و محبت الله به دست نمیآید مگر با پیروی از پیامبر او ﷺ: قل إن كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله ويغفر لكم ذنوبكم والله غفور رحيم [آل عمران/ ۳۱] (بگو اگر شما الله را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را برایتان بیامرزد و الله آمرزندهی مهربان است).
رکن دوم: نماز:
اینکه انسان معتقد باشد الله متعال بر هر مسلمان بالغ عاقلی پنج نماز را در شبانه روز فرض نموده که باید آن را در حال طهارت ادا کند، به این صورت که هر روز در حال پاکی و با خشوع و فروتنی در برابر الله بایستد و او را برای نعمتهایش شکر گوید و از فضل وی بخواهد و از گناهانش آمرزش بخواهد و از او بهشت را بخواهد و از جهنم به وی پناه آورد.
نمازهای واجب در شبانهروز، پنج نماز است: صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء، و همچنین نمازهای سنتی مانند قیام اللیل (نماز شب) و نماز تروایح و دو رکعت ضحی و دیگر سنتها.
نماز ـ چه فرض و چه سنت ـ نشان دهندهی رو کردن صادقانه به سوی الله در همهی امور است و خداوند همهی مومنان را به محافظت بر نماز امر کرده است: حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى وقوموا لله قانتين [نساء/ ۱۰۳] (بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه برای الله به پا خیزید).
نمازهای پنجگانه بر هر مرد و زن مسلمان در شبانهروز واجب است: إن الصلاة كانت على المؤمنين كتاباً موقوتاً [نساء/ ۱۰۳] (نماز بر مومنان فرضی است دارای زمان مشخص).
کسی که نماز را به عمد ترک کند هیچ بهرهای از اسلام نبرده و بلکه کفر ورزیده است، چنانکه خداوند متعال میفرماید: مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ [روم/ ۳۱] (به سویش بازگردید و از او پروا بدارید و نماز را برپا کنید و از مشرکان نباشید).
از آنجایی که اسلام بر اساس همکاری و برادری و محبت بنا شده، خداوند یکجا شدن را برای این نمازها و عبادات دیگر مشروع ساخته است. رسول الله ﷺ میفرماید: نماز جماعت از نماز فردی هفتاد و دو درجه بهتر است به روایت مسلم (۶۵۰).
نماز کمکی است برای بنده در برابر سختیها و مشکلات: وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ [بقره/ ۴۵] (از صبر و نماز یاری جویید و به راستی این [کار] سنگین است مگر برای فروتنان).
همچنین نمازهای پنجگانه عامل پاک شدن گناهان است، چنانکه رسول الله ﷺ میفرماید: نظرتان چیست اگر رودی در کنار در خانهی کسی از شما باشد و هر روز پنج بار خود را در آن بشوید، آیا از ناپاکیاش چیزی باقی خواهد ماند؟ گفتند: چیزی باقی نخواهد ماند. فرمود: آن مانند نمازهای پنجگانه است که خداوند به واسطهی آن گناهان را پاک میکند به روایت مسلم (۶۷۷).
برپا داشتن نماز در مسجد سبب وارد شدن به بهشت است. پیامبر ﷺ میفرماید: هرکه صبح و شام به سوی مسجد برود، خداوند برای هر بار رفتن او پذیراییاش را در بهشت آماده میکند مسلم (۶۶۹).
نماز باعث ارتباط میان بنده و آفریدگار او میشود و چشم روشنی رسول الله ﷺ بود به طوری که هر گاه مسالهای باعث ناراحتی او میشد به نماز پناه میبرد و به مناجات و دعا و استغفار میپرداخت و فضل خداوند را جویا میشد.
نماز همراه با خشوع و فروتنی باعث نزدیکی بنده به پرورگار و دوری از فحشاء و منکر میشود، آنطور که خداوند متعال میفرماید: اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ [عنکبوت/ ۴۵] (آنچه از کتاب به سوی تو وحی شده است را بخوان و نماز را برپا دار که نماز از کار زشت و ناپسند باز میدارد).
رکن سوم: زکات.
خداوند انسانها را در رنگها و اخلاق و دانش و کارها و روزیهایشان گوناگون آفریده. برخی ثروتمند هستند و برخی فقیر، تا ثروتمند را با شکر امتحان کند و فقیر را با صبر.
از آنجایی که مومنان برادر یکدیگرند و برادری بر اساس عطوفت و نیکی و مهربانی و محبت بنا شده، خداوند زکات را بر مسلمانان واجب نموده که از اغنیا گرفته و به فقرایشان داده میشود. خداوند متعال میفرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ [توبه/ ۱۰۳] (از اموال آنان صدقهای بگیر تا به وسیلهی آن پاک و پاکیزهشان سازی و برایشان دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامشی است).
زکات باعث پاکی مال و رشد آن و پاکسازی درون از حرص و طمع و بخل شده و محبت را میان ثروتمندان و فقرا زیاد میکند که در نتیجه کینهها و کدورتهای اجتماعی از بین رفته و امنیت و سعادت جای آن را میگیرد.
خداوند متعال زکات را بر همهی کسانی که صاحب حد نصاب زکات هستند و یک سال بر مالکیت آن گذشته باشد واجب نموده و این مال میتواند طلا یا نقره یا معادن و کالای تجاری باشد که یک چهل آن را باید به عنوان زکات پرداخت نماید. اما زکات میوهها و محصولات اگر دیمی و بدون هزینهی آبیاری به عمل آمده باشد یک دهم و اگر با هزینه آبیاری شده باشد نصف یک دهم آن را (یک بیستم) به هنگام چیدن یا درو به عنوان زکات میدهد. زکات حیوانات به طور مفصل در کتب فقه آمده است. هر کس زکات مال خود را خارج کند، خداوند بدیهای او را پاک ساخته و در مال او برکت میاندازد و اجر بزرگی را برای آخرت او ذخیره میسازد: وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ [بقره/ ۱۱۰] (و نماز را برپا دارید و زکات را بدهید و هرگونه نیکی که برای خویش از پیش فرستید، آن را نزد الله باز خواهید یافت؛ آری الله به آنچه میکنید بیناست).
اما ندادن زکات، مصیبتها و بدیها را به سوی امت میکشاند و خداوند کسانی را که از دادن زکات خودداری میکنند به عذاب دردناک روز قیامت تهدید کرده است: وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ـ يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ [توبه/ ۳۴-۳۵] (و کسانی که طلا و نقره را گنجینه میکنند و آن را در راه الله انفاق نمیکنند ایشان را از عذابی دردناک خبر ده ـ روزی که آن [گنجینه] ها را در آتش دوزخ بگذارند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند] این است آنچه برای خود اندوختهاید، پس [کیفر] آنچه را میاندوختید بچشید).
پنهانی دادن زکات بهتر از دادن آن در برابر مردم است، چنانکه الله متعال میفرماید: إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ [بقره/ ۲۷۱] (اگر صدقهها را آشکار کنید، این کار خوبی است و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید این برای شما بهتر است؛ و بخشی از گناهانتان را میزداید و الله به آنچه انجام میدهید آگاه است).
هرگاه مسلمان زکات مال خود را خارج ساخت، مصرف آن جز در اموری که خداوند در کتاب خود ذکر نموده، جایز نیست: إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [توبه/ ۶۰] (صدقات تنها به فقرا و بینوایان و متصدیان [جمعآوری و پخش] آن و کسانی که دلشان به دست آورده میشود و در [راه آزادی] بردگان و بدهکاران و [جهاد] در راه الله و در راه مانده اختصاص دارد. [این] به عنوان فریضه از جانب الله است و الله دانای حکیم است).
رکن چهارم: روزهی ماه رمضان.
روزه همان دست نگه داشتن از مفطرات یعنی خوردن و آشامیدن و زناشویی از طلوع فجر تا غروب خورشید به نیت روزه است.
صبر برای ایمان همانند سر برای بدن است. الله متعال برای این امت روزهی یک ماه در سال را فرض نموده تا به تقوای الله دست یابند و از آنچه وی حرام نموده دوری گزینند و به صبر و کنترل نفس و رقابت در بخشش و کرم و همکاری و همدردی و مهربانی با یکدیگر، خو گیرند. خداوند متعال میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ [بقره/ ۱۸۳] (ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بودند مقرر شده بود؛ باشد که تقوا پیشه سازید).
ماه رمضان، ماهی است بس بزرگ که خداوند در آن قرآن را نازل کرد و نیکیها و صدقات و عبادات در آن چند برابر میشود. شب قدر که بهتر از هزار ماه است در این ماه قرار دارد. در این ماه، درهای آسمان گشوده میشود و درهای جهنم بسته شده و شیاطین به قید و بند کشیده میشوند.
خداوند روزهی این ماه را برای هر مسلمان بالغ عاقل ـ چه مرد و چه زن ـ واجب نموده، چنانکه میفرماید: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [بقره/ ۱۸۵] (ماه رمضان [همان ماهی] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است. [کتابی] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسی که بیمار یا در سفر است [باید به شمارهی آن] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد]. الله برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و الله را به پاس آنکه هدایتتان کرده است به بزرگی ستایش کنید و باشد که شکرگزاری نمایید).
ثواب روزه نزد الله بسیار بزرگ است، چنانکه رسول الله ﷺ میفرماید: همهی اعمال فرزند آدم چند برابر میشود؛ هر نیکی به ده برابر تا هفتصد برابر. الله عزوجل میفرماید: مگر روزه که برای من است و من پاداش آن را میدهم. [زیرا روزهدار] شهوت و غذایش را برای من ترک میگوید به روایت مسلم.
رکن پنجم: حج.
خداوند برای مسلمانان قبلهای قرار داده که هرجا باشند، در هنگام نماز و دعا به سوی آن رو میکنند و آن، بیت عتیق در مکهی مکرمه است: فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ [بقره/ ۱۴۴] (پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن و هر جا بودید روی خود را به سوی آن بگردانید).
از آنجایی که سرزمینهای مسلمانان از هم دور است و اسلام دعوت به یگانگی و آشنایی و همکاری در راه نیکی و تقوا نموده و به توصیهی به حق و دعوت به سوی خداوند و بزرگداشت شعائر الله امر نموده، بر هر مسلمان بالغ عاقل توانمندی واجب کرده تا خانهی او را زیارت کند و طواف آن را به جای آورده و مناسک حج را چنانکه الله و پیامبرش بیان کردهاند انجام دهد. خداوند متعال میفرماید: وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ [آل عمران/ ۹۷] (و برای الله حج آن خانه بر عهدهی مردم است [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد، و هر که کفر ورزد یقینا الله از جهانیان بینیاز است).
حج، موسی است که وحدت و قدرت و عزت مسلمانان در آن متجلی میگردد، چرا که پروردگارشان یکی است و کتابشان یکی است و امتشان یکی است و عبادتشان یکی است و لباسشان نیز یکی است.
حج دارای آداب و شروطی است که مسلمان باید به آن عمل نماید، مانند حفظ زبان و گوش و چشم از آنچه خداوند حرام نموده و خالص ساختن نیت و استفاده از مال حلال و آراسته ساختن خود به مکارم اخلاق و دوری از هر آنچه باعث فساد حج میشود از جمله بد دهانی و گناه و بگو مگو، چنانکه خداوند متعال میفرماید: الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ [بقره/ ۱۹۷] (حج در ماههای معینی است؛ پس هر کس در این [ماه] ها حج را [بر خود] واجب گرداند [بداند که] در اثنای حج، همبستری و گناه و جدال [روا] نیست، و هر کار نیکی انجام میدهید الله آن را میداند و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگاری است و ای خردمندان از من پروا کنید).
اگر مسلمان حج خود را به صورت شرعی صحیح ادا نماید و نیتش خالصانه برای الله باشد، حج او کفارهی گناهانش خواهد بود. پیامبر ﷺ میفرماید: هر که برای الله حج نماید و بد دهانی (یا همبستری) و گناه نکند، مانند روزی که از مادرش زاده شده [به سرزمین خود] باز میگردد بخاری (۱۵۲۱۰).
جواب: اسلام یک سیستم دینی است که توسط محمد در قرن هفتم میلادی پایه گذاری شد. مسلمانان از آموزش های قرآن پیروی می کنند و تلاش می کنند تا پنج رکن اسلام را نگه دارند.
تاریخ اسلام
در قرن هفتم میلادی، محمد ادعا کرد که جبرئیل با او ملاقات کرده است. طی این ملاقات ملکوتی، که تقریبا بمدت 23 سال تا زمان مرگ محمد ادامه پیدا کرد، جبرئیل ظاهرا کلام الله را در این مدت برای محمد آشکار کرده است (الله کلمه عربی معادل «خداوند» است که توسط مسلمانان استفاده می شود). این رونمایی های دیکته شده، کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن را تشکیل می دهند. کلمه اسلام به معنی «تسلیم و اطاعت» می باشد و ریشه آن به معنی «صلح» است. کلمه مسلمان یعنی «کسی که تسلیم الله است» می باشد.
1. اعتقاد به یک الله: مسلمانان اعتقاد دارند که الله، آفریدگار، حاکم، ابدی و یکی است.
2. به فرشته ها اعتقاد دارند.
3. به پیامبران اعتقاد دارند: این پیامبران شامل پیامبران کتاب مقدس می شوند اما با این تبصره که الله آخرین پیامبر خدا می باشد.
4. به مکاشفات (رونمایی های) الله اعتقاد دارند. مسلمانان قسمت های خاصی از کتاب مقدس، مانند تورات و انجیل، را قبول دارند. آنها معتقدند که قرآن ازلی است بدین معنی که پیش از خلقت وجود داشته و کلام بی نقص الله است.
5. به داوری روز قیامت اعتقاد دارند: همه در روز داوری رستاخیز خواهند کرد و به جهنم و یا بهشت وارد می شوند.
6. به سرنوشت اعتقاد دارند: مسلمانان معتقدند که الله هر چیزی که اتفاق خواهد افتاد را مقدر کرده است. یکی از عباراتی که مسلمانان بسیار بکار می برند و به الله گواهی می دهد، عبارت «ان شاء الله» به معنی «اگر الله بخواهد» است.
این پنج اصل چارچوب و معیار فرمانبرداری برای مسلمانان را تشکیل می دهد:
1. گواهی دادن بر ایمان (شهادتین): «لا اله الا الله. محمد رسول الله». بدین معنی که «خدایی جز الله وجود ندارد. محمد پیامبر الله می باشد». یک فرد با گفتن شهادتین می تواند به دین اسلام درآید. شهادتین نشان می دهد که مسلمانان فقط به الله به عنوان خدا اعتقاد دارند و محمد از او رونمایی کرده است.
2. نماز: پنج مرتبه نماز هر روز باید خوانده شود.
3. ذکات: این صدقه درصد مشخصی است که هرساله باید به نیازمندان داده شود.
4. روزه: مسلمانان در نهمین ماه تقویم اسلامی که رمضان نام دارد روزه می گیرند. در این ماه از طلوع تا غروب خورشید نباید بخورند یا بنوشند.
5. حج: اگر از نظر جسمی و مالی برای یک مسلمان امکان پذیر باشد باید سالی یک بار به زیارت کعبه در عربستان سعودی برود. زمان آن در ماه دوازدهم از تقویم اسلامی می باشد.
ورود یک مسلمان به بهشت بستگی به اطاعت او از این پنج رکن دارد. اما باز هم این امکان وجود دارد که الله آنها را نپذیرد. حتی محمد هم اطمینان نداشت که آیا الله او را به بهشت راه خواهد داد (سوره 46 آیه 9؛ کتاب صحیح بخاری فصل 5 حدیث 266).
ارزیابی اسلام
شباهتهایی بین مسیحیت و اسلام وجود دارند اما تفاوتهای بسیار مهم و اساسی نیز با یکدیگر دارند. اسلام مانند مسیحیت به خدای یگانه اعتقاد دارد. اما مسلمانان تثلیث را قبول ندارند. یعنی به اینکه خدا خود را به صورت پدر، پسر و روح القدس آشکار کرده اعتقاد ندارند.
مسلمانان معتقدند که عیسی مسیح یک از مهمترین پیامبران بود اما پسر خدا نبود. اسلام می گوید گرچه عیسی از مریم باکره متولد شد اما خلقتش مانند آدم بود. مسلمانان قبول ندارند که عیسی مسیح بر روی صلیب مرد. برای مسلمانان غیر قابل درک است که چرا الله باید اجازه چنین مرگ دردناکی را برای پیامبر خویش داده باشد. اما کتاب مقدس نشان میدهد که چگونه مرگ فرزند کامل خدا برای پرداخت بهای گناهان جهان لازم بوده است (اشعیا فصل 53 آیه های 5-6؛ یوحنا فصل 3 آیه 16؛ یوحنا فصل 14 آیه 6؛ اول پطرس فصل 2 آیه 24).
اسلام می گوید که قرآن قدرت نهایی و آخرین رونمایی الله است. اما کتاب مقدس در قرن اول میلادی با کتاب مکاشفه تکمیل شد. کتاب مقدس به کسانیکه به کلام خدا چیزی اضافه کنند یا از آن چیزی کم کنند هشدار می دهد (تثنیه فصل 4 آیه 2؛ امثال فصل 30 آیه 6؛ غلاطیان فصل 1 آیه های 6-12؛ مکاشفه فصل 22 آیه 18). قرآن، به عنوان کلامی که به کلام خدا اضافه شده، مستقیما از فرمان خدا سرپیچی کرده است.
مسلمانان معتقدند که با عمل به پنج رکن اسلام می توانند به بهشت بروند. اما کتاب مقدس می گوید که بشر گناهکار هرگز نمی تواند انتظار خدا را برآورده سازد ( رومیان فصل 3 آیه 23، فصل 6 آیه 23). گناهکاران تنها از روی لطف خدا و بوسیله توبه و ایمان به عیسی مسیح است که می توانند نجات پیدا کنند (اعمال رسولان فصل 20 آیه 21؛ افسسیان فصل 2 آیه های 8-9).
به دلیل این تفاوت ها و تناقض های اساسی، اسلام و مسیحیت هر دو نمی توانند درست باشند. کتاب مقدس و قرآن هر دو نمی توانند کلام خدا باشند. حقیقت، نتایج ابدی به همراه دارد.
«عزيزان من، اگر كسی ادعا كند كه ازجانب خدا پيغامی دارد، زود باور نكنيد. نخست، او را بيازماييد تا دريابيد كه آيا پيغام او از جانب خداست يا نه؛ زيرا معلمين و واعظين دروغين، اين روزها همه جا پيدا میشوند. برای پی بردن به اين كه پيغام ايشان از جانب روح خداست يا نه، بايد از ايشان بپرسيد كه آيا ايمان دارند كه عيسی مسيح، فرزند خدا واقعاً انسان شد يا نه. اگر ايمان داشته باشند، در اينصورت پيغام ايشان از جانب خداست. در غيراينصورت، آن پيغام از سوی خدا نيست، بلكه از جانب دجّال است، يعنی آن دشمن مسيح، كه شنيدهايد بزودی میآيد، و دشمنی او با مسيح از هم اكنون در جهان آشكار است. فرزندان عزيزم، شما از آنِ خدا هستيد و بر مخالفين مسيح غلبه يافتهايد، زيرا در وجود شما كسی زندگی میكند كه از هر دشمن مسيح در اين دنيای گناهآلود، قویتر است» (اول یوحنا فصل 4 آیه های 1-4؛ همچنین نگاه کنید به یوحنا فصل 3 آیه های 35-36).