نفرین و دعا برای مرگ کسی، چه حکمی دارد؟

نفرین,احکام نفرین,نظر مراجع درباره نفرین

نفرین واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید

 

نفرین تنها یک واکنش بی تأثیر و حرف مفت نیست، بلکه واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید که شخص باید مواظب باشد گرفتار آن نشود.

نفرین و دعا برای مرگ کسی از جمله والدین، چه حکمی دارد؟

برای آن دسته از دشمنان اسلام که هیچ امید برای هدایت آنان نیست، می‌توان لعن و نفرین فرستاد، اما در غیر این موارد، بویژه در ارتباط با درگیری‌ها و دلگیری‌های شخصی نفرین و آرزوی مرگ کار شایسته‌ای نیست، به خصوص نفرین علیه والدین که حق بزرگی بر گردن فرزند دارند، بلکه برخی مراجع این کار را نوعی عاق والدین و بی‌احترامی به آنان شمرده و آن‌را جایز نمی‌دانند.

 

ضمائم:

پاسخ دفاتر مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:

حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):

1. نفرین کردن فی نفسه کار خوبی نیست، ولی نفرین بر دشمنان اسلام، اشکال ندارد.

2. در فرض مذکور کار شایسته‌ای نیست، و بهتر است برای هدایت دیگران دعا کنید.

 

حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

چنین دعایی عقوق والدین است و حرام است.

 

حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):

نفرین فرد، اهانت و بی‌احترامی به اوست لذا در مورد والدین جایز نیست.

 

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

دعا به نحوی که در سؤال آمده صحیح نیست و همیشه برای دیگران از خداوند متعال خیر و عافیت و هدایت و ارشاد و رفع مشکلات بخواهید.

 

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

هرگز نفرین به کسی نکنید و به همه دعای خیر کنید.

 

حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):

سزاوار است دعا به خیر باشد.

 

نفرین و آثار آن

نفرین تنها یک واکنش بی تأثیر و حرف مفت نیست، بلکه واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید که شخص باید مواظب باشد گرفتار آن نشود.

خداوند در آیات 88 تا 90 سوره یونس و نیز 71 تا 72 سوره دخان، تباهی اموال و بهره نبردن از آنها را از پیامدهای نفرین می شمارد و در این آیات گزارش می کند که چگونه نفرین حضرت موسی(ع) موجب شد تا فرعون و فرعونیان نتوانند از همه نعمت ها و مواهبی که در اختیار داشتند بهره ببرند و خود و اموالشان تباه شود.

 

سرگردانی انسان ها نیز از آثار نفرین است. اگر انسان کاری کند که نفرین حقی او را بگیرد، ممکن است در زندگی گرفتار سرگردانی شود، چنان که دعای بد و نفرین حضرت موسی(ع) موجب سرگردانی یهودیان به مدت چهل سال شد. (مدثر، آیات 42 تا 62)

 

قساوت قلب و سنگدلی نیز از آثار و پیامدهای نفرین است. (یونس، آیات 88 تا 09) همچنین هلاکت و نیستی (مومنون، آیات 32 تا 72 و قمر، آیات 9 تا 61) از دیگر آثار نفرین حق و اهل حق است.

 

توجه به چند نکته: 

1- به طور کلی نفرین نمودن نسبت به دوستان و اطرافیان کار پسندیده ای نیست. انبیا و اولیا الهی جز در موارد نادری که مجبور می شدند، قوم خویش را نفرین نمی نمودند. ایشان در اغلب موارد حتی نسبت به کسانی که به ایشان ستم روا می داشتند و از پذیرش هدایت روی بر می تافتند، دعا می نمودند و از خدای متعال برای آنها هدایت و مغفرت می خواستند.

 

2- نفرین در حقیقت نوعی انتقام گیری از کسی است که ستمی از او به ما رسیده است. در فرهنگ اسلام عفو و بخشش و رحمت بر خشم و غصب و انتقام خصوصا نسبت به مؤمنین و نزدیکان ترجیح داده شده است. در عفو لذتی است که در انتقام نیست، همان گونه که رحمت الهی برغضبش سبقت دارد (سبقت رحمته غضبه).

 

3- نفرین نوعی دعا است ولی دعا برای دور شدن کسی از خیر و رحمت و سعادت است و اگر شرایط دعا در آن جمع باشد و نفرین به جا و به مورد باشد این دعا نیز با خواست خداوند اجابت می گردد.

 

4-كسى كه ظلم مى ‏كند چه بسا در همین دنیا كیفر آن را ببیند. اما اولاً؛ همه كسانى كه ظلم كرده ‏اند كیفر آن را در این دنیا نمى ‏بینند و به عللى از جمله به جهت كارهاى خوبشان، كیفر ظلم آنان به تأخیر مى ‏افتد و احیاناً در عوالم پس از مرگ كیفر آن را خواهند دید. ثانیاً؛ دیدن كیفر و جزاى بعضى از گناهان در این دنیا، ممكن نیست. مثلاً كسانى كه افراد زیادى را در جنگ‏ها و یا بمباران‏هاى اتمى و شیمیایى كشته ‏اند، چگونه مى‏ توان آنان را به كیفر واقعى اعمالشان رساند.

 

حکم شرعی تقلب در امتحانات

 

حکم شرعی تقلب در امتحانات,احکام تقلب در امتحانات,احکام شرعی تقلب در امتحاناتاحکام شرعی در خصوص تقلب در امتحانات

 

با توجه به نزدیک شدن به ایام امتحانات مدرسه و دانشگاه حکم شرعی و نظر مراجع تقلید در خصوص تقلب در امتحانات را برای شما کاربران گرامی گردآوری نموده ایم.

حکم شرعی تقلب در امتحان:
خونسردترین و بی خیال ترین آدما هم با استرس قبل از امتحان آشنایی دارند. خب هرکس یک جور با این اضطراب کنار می آید. اما آخرین راه، راه در رو است. آخرین راه در رو راهی مشترک است بین همه آنها که درس نخوانده اند یا درس خوانده اند و استرس دارند؛ تقلب کردن. پیر و جوان هم ندارد. همه آن را می شناسند و تا حرفش پیش می آید با لبخندکی گوشه ی لب یک خاطره از تقلب روزهای دور و نزدیک رو می کنند. اما شاید خیلی از افراد در خصوص حکم شرعی تقلب کردن ندادند که در مقاله زیر نظر مراجع بزرگ در خصوص حکم شرعی تقلب در امتحان را جویا شده ایم.

تقلب در امتحانات چه حکمی دارد؟
نظر تمامی مراجع: تقلب در امتحان، غیرقانونی و حرام است.

بعضى از بچه ها که سنشان کم است و در امتحانات تقلب مى کنند و یا کسانى که عمدا تقلب مى کنند، حکمشان چیست؟
آیت الله بهجت: زمینه سازى شود تا اطفال ـ هر چند تکلیف ندارند ـ به این کار عادت نکنند و افراد بالغ هم ـ در صورتى که تضییع حق دیگرى در آن باشد گناه کار هستند.

اگر دانش آموز یا دانشجویی در امتحانات با تقلب نمره قبولی کسب کند و به مرحله ی بالاتر برود و از مزایای آن استفاده کند، حکم استفاده از این مزایا چیست؟
آیت الله خامنه‌ای: تقلب حرام است، ولی اگر تخصص و مهارت لازم را برای کاری که برای آن استخدام شده دارد و مقررات استخدام رعایت شده، استخدام و دریافت حقوق اشکال ندارد.

آیت الله فاضل لنکرانی (ره): مشکل است، شرعاً نمی تواند از این مزایا استفاده کند.

آیت الله بهجت: باید جبران کند آن درس را.

آیت الله صافی گلپایگانی: تقلب در هر امری جایز نیست.

آیت الله مکارم شیرازی: در صورتی که در یکی دو ماده ی درسی تقلب کرده باشد، هرچند کار خلاف کرده، ولی مدرک گرفته شده و ادامه ی تحصیل و استخدام با آن مدرک اشکال ندارد.

اگر کسی در کنکور تقلب کند و حق کسی را ضایع نماید، چون قبول نمی شد و کس دیگری جایش می آمد، چگونه باید جبران کند و حلالیت بطلبد؟
آیت الله خامنه‌ای: تقلب حرام است و توبه کافی است.

آیت الله مکارم شیرازی:باید انصراف دهد تا نفر بعد جایگزین او شود.

تقلّب در سرجلسه امتحان، چه طرف دوّم راضى نباشد و چه طرفین راضى باشند.آن هم درمدرسه یا مکانى که توسط بیت المال مسلمین هزینه مى شود، چه حکمى دارد؟
آیت الله مکارم شیرازی: تقلّب در امتحانات جایز نیست، خواه در اماکن مربوط به بیت المال باشد یا اماکن دیگر و خواه طرفى که از او مى گیرد راضى باشد یا نه، ولى تقلّب در انجام تکالیف، زیانش متوجّه خود اوست و در صورتى که در نمره هاى امتحانى تأثیرى نداشته باشد، حرام نیست، مگر این که بگوید خودم نوشته ام که از باب دروغ حرام مى شود

اگر استاد امکان تقلب را فراهم کند، مثلاً حین امتحان از جلسه کاملاً خارج شود، نوشتن از روی کتاب اشکال دارد؟  
تقلب در امتحان، به هر شکل ممکن حرام است.

 

احکام غیبت و پرسش و پاسخ هایی درباره آن

احکام غیبت,غیبت,حکم غیبت کردن

پس از غیبت کردن، توبه و پشیمانی از آن واجب است

 

پس از واقع شدن غیبت، توبه و پشیمانی از آن واجب است و احتیاط مستحب آن است که از غیبت شده، اگر فسادی بر آن مترتب نگردد، حلالیت بطلبد و یا برای او استغفار کند.

غیبت چیست؟

غیبت عبارت است از پرده درى و بدگویى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونه اى براى دیگران بازگو کنند که اگر به گوششان برسد، ناراحت شوند.

 

حکم غیبت کردن پشت سر مرده 

گاه تصوّر می‌شود که مفهوم غیبت[1] و همچنین روایاتى که درباره غیبت وارد شده ناظر به افراد زنده است و مردگان را شامل نمی‌شود، و غیبت کردن پشت سر مرده اشکالى ندارد، ولى این اشتباه بزرگى است؛ زیرا طبق روایات؛ احترام مرده مسلمان همچون احترام زنده او است.[2]

 

بلکه می‌توان گفت؛ غیبت مرده از جهاتى زشت‌تر و ناپسندتر است؛ زیرا زندگان ممکن است روزى غیبت را بشنوند و به دفاع از خود برخیزند، ولى مرده هرگز قادر به دفاع از خود نیست، به علاوه؛ شخص غیبت کننده ممکن است افراد زنده را ببیند و از آنها حلیّت بطلبد ولى در مورد مردگان این مطلب هرگز صدق نمی‌کند.[3]

 

بنابر این، سخن گفتن به بدی، پشت سر مردگان، مورد تأیید اسلام نمی‌باشد و گناه است. وقتی ما در نماز میت با آن‌که شاید بدی‌هایی را هم از مرده بدانیم، می‌گوییم: «لا نعلم منه الا خیرا» (جز خیر از او نمی‌دانیم).[4] از این‌رو؛ سزاوار نیست بعد از این سخن در نماز میت، سر سخن از بدی‌های انسان مرده باز شود.

 

در این موارد غیبت واجب است

انسان با این که حق ندارد به صرف این که گمان بدى نسبت به کسى پیدا کرده است، بى جهت از او غیبت کند و حتى حق ندارد گمان بد هم درباره مسلمان ببرد، اما آن جایى که پاى مصالح اجتماعى در میان است و ـ مثلا ـ قرار است فرد ناصالحى مسؤولیت مهمى را عهده دار شود، نه تنها غیبت حرام نیست، بلکه واجب نیز هست.

 

در کتاب هاى فقهى و اخلاقى به این نکته تصریح شده که از جمله موارد وجوب غیبت، زمانى است که فردى فاقد صلاحیت قصد دارد زمام امور مسلمانان را به دست بگیرد. در این گونه موارد باید افشاگرى کرد و عدم صلاحیت چنین فردى را به مردم گوشزد نمود; چرا که در غیر این صورت به اسلام و مصالح مسلمانان خیانت مى شود. اگر راه جلوگیرى از فساد شخصى، منحصر به غیبت باشد، غیبت از او واجب است.

 

 

یکى از جاهایى که غیبت احتمال وجوب دارد، آن جایى است که نهى از منکر جز از راه غیبت ممکن نباشد. مثلا، در محله اى که شخص فاسدى براى ناموس مردم مزاحمت ایجاد مى کند و مفاسد دیگرى نیز دارد، اگر بدانیم که تنها در صورت غیبت از او، دست از کارش برمى دارد، غیبت واجب خواهد بود.

 

پرسش و پاسخ هایی درباره غیبت 

مرز میان إنتقاد وغیبت ازفردی(مثل استاد)،کجاست؟

هدف از غیبت بیان عیب و نقص افراد است و هدف از انتقاد اصلاح و بهبود شرایط و اوضاع است و میان این دو تفاوت بسیار است. غیبت مربوط به شخصیت حقیقی افراد است و انتقاد مربوط به شخصیت حقوقی ایشان می باشد.

 

در بین بعضی از مردم مرسوم است که وقتی می خواهند نشانی شخصی را بدهند، مثلاً می گویند: «همان که قدش کوتاه است» یا «شکمش بزرگ است» و مانند این تعبیرات، اگر آن فرد را بشناسیم و بدانیم که با این حرفها ناراحت می شود، آیا غیبت محسوب می شود؟

در صورتی که این صفات در عرف، جنبه مذمت داشته باشد، جایز نیست.

 

غیبت هایی که در دوران گذشته انجام شده است و در حال حاضر دسترسی به آن افراد نداریم چه کار باید کرد یا چه حکمی دارد؟

وظیفه شما توبه است و چیز دیگری لازم نیست.

 

آیا انتقاد از استاد در مورد روش درس دادن وی ویا اخلاقیات وی غیبت است؟ اگر بعد از کلاس به دیگران بگوییم که استاد فلان مطلب را غلط گفته آیا غیبت است؟

انتقاد با غیبت تفاوت دارد زیرا انتقاد بیان اشکالات در حضور خود شخص و به خود او است و هدف اصلاح و تقویت کار و برنامه و روش است نه بیان عیب و نقص. اگر مطمئن باشید که استاد مطلبی را غلط گفته است و هدف جلوگیری از اشتباه باشد نه بیان نقص و عیب اشکالی ندارد.

 

آیا غیبت در مورد پدر ومادر جائز است؟

در مورد حرام بودن غیبت فرقی میان غیبت پدر و مادر و دیگران وجود ندارد.

 

اگر برای شاهد مثال کسی را به بدی یاد کنیم،در حالی که نیّتمان خیراست واین کار هم سودمند است،آیا این کارهم غیبت حساب میشود وحرام است؟

صرف نیت خبر داشتن مجوز غیبت کسی نیست مگراین که کمک به او و نجات او منحصر در غیبت کردن او باشد.

 

شرایط قسم خوردن و احکام شکستن قسم

قسم,شرایط قسم خوردن,احکام قسم خوردن

کسی که قسم می‌خورد باید بالغ و عاقل باشد

 

قسم‌هایی که معمولاً از روی عادت برای امور عادی و کم‌ارزش‌، بر زبان جاری می‌گردند، در عین حال که نامطلوب و شایستة پرهیز هستند لغو و بی‌اعتبار شمرده شده و اسلام هیچ گونه عقوبتی را چه دنیوی و چه اخروی بر آن مترتب نمی‌سازد.

قسم خوردن

از دیدگاه اسلام‌، سوگند یاد کردن عملی ناپسند بوده و اجتناب از آن بسیار مطلوب و پسندیده می‌باشد، اما متفاوت بودن حالات انسان به هنگام قسم خوردن از یک سو و انگیزه‌های مختلف جهت قسم خوردن از سوی دیگر، موجب برخورد متفاوت قرآن کریم با انواع سوگندها شده است به بیانی واضح‌تر، خداوند متعال در قرآن کریم آیه ۲۲۴ از سوره بقره مسلمین را از هر نوع سوگندی حتی به منظور نیکی و تقوی و اصلاح بین مردم برحذر داشته و سپس در آیه ۲۲۵ از همان سوره با تقسیم سوگندها به سوگند لغو و سوگند جدّی‌، سوگند لغو را فاقد اثر جزایی و فقهی و سوگند جدی را موضوع احکام فقهی و اثرات وضعی قرار داده است‌.

شرایط قسم خوردن
قسم خوردن دارای شرایطی است، که عبارت است از:
1. کسی که قسم می‌خورد باید بالغ و عاقل باشد (و اگر می‌خواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بلوغ سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع نکرده باشد) و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده‌اند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد.

2. کاری را که قسم می‌خورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم می‌خورد ترک کند، باید واجب و مستحبّ نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را بجا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد که کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در  نظر مردم بهتر از ترکش نباشد.

3. به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی‌شود مانند «خدا» و «الله» و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می‌گویند ولی به قدری به خدا گفته می‌شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حق در نظر می‌آید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است. بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمی‌آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قسم عمل نماید.

4. قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است.

5. عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می‌خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقت داشته باشد، قسم او از وقتی که  عاجز شده به هم می‌خورد.[1]

حکم شکستن قسم از نظر مراجع عظام
امام خمینی (ره)
آزاد کردن یک بنده یا اطعام ده مسکین یا پوشاندن آن ها اگر قدرت ندارد و نمی تواند سه روز روزه بگیرد.
تحریر الوسیله، نشر اسلامی ج۲، ص ۱۱۰، اول بحث کفارات و ص ۱۰۲ م ۱۶

 

احکام روزه زن مستحاضه

احکام روزه زن مستحاضه,احکام روزه بانوان,لکه بینی و روزه

استحاضه و روزه

 

استحاضه روزه را باطل نمیکند، و خانم مستحاضه واجب است روزه ماه رمضان را بگیرد و همچنین می تواند قضای روزه را در ایام استحاضه انجام دهد، البته اکثر مراجع فرموده اند برای اینکه روزه اش صحیح باشد باید به وظیفه خود عمل کند.

استحاضه چيست؟

يكى از خونهايى كه از زن خارج مى شود، خون «استحاضه» است. و زن را در اين هنگام «مُستحاضه» مى گويند.

 

هر خونى كه خانم ها قبل از بلوغ يا بعد از يائسگى مى بينند يا خونى كه از 3 روز كمتر ديده مى شود يا خونى كه از 10 روز بيشتر مى شود (كه در اين حالت مى تواند مقدارى حيض باشد)، استحاضه است؛ در صورتى كه خون زخم و خون نفاس نباشد.

 

خون استحاضه در بيشتر اوقات زردرنگ و سرد است، بدون فشار و سوزش بيرون مى آيد و غليظ نيست، ولى ممكن است گاهى سياه يا سرخ، گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد.

 

استحاضه سه قسم است:

1 – استحاضه قليله: يعنى خون فقط روى پنبه اى را كه زن داخل فرج مى نمايد، آلوده كند و در آن فرو نرود.

2 – استحاضه متوسطه: خون در پنبه فرو رود، اگرچه در يك گوشه آن باشد، ولى از پنبه به دستمالى كه معمولا زنها براى جلوگيرى از ريزش خون مىبندند، نرسد.

3 – استحاضه كثيره: خون، در پنبه فرو رود و به دستمال نيز برسد.

 

آیا زنی که استحاضه – از هر سه نوع آن – شده، جایز و صحیح است روزه بگیرد یا خیر؟

روزه ی زن مستحاضه  از هر نوع که باشد (قلیله یا متوسطه یا کثیره) صحیح است  به شرط آنکه به وظایفش در استحاضه عمل نماید.

 

احکام روزه زن مستحاضه

مسأله 1: زن مستحاضه باید روزه ماه رمضان را بگیرد، و در صورتى روزه او صحیح است که غسل نماز مغرب و عشاى شبى که مىخواهد فرداى آن را روزه بگیرد بجا آورد، و همچنین غسلهاى روزى را که روزه است (بنابر احتیاط واجب).

 

مسأله2: روزه زن مستحاضه اى كه غسل بر او واجب مى باشد، در صورتى صحيح است كه غسلها را انجام دهد، مثلا غسل نماز مغرب و عشاى شبى كه مىخواهد فرداى آن، روزه بگيرد، بجا آورد و نيز غسلهايى را كه براى نمازهاى روزش واجب است، انجام دهد. و اگر براى نماز مغرب و عشا غسل نكند اما براى خواندن نماز شب، پيش از اذان صبح، غسل نمايد و در روز غسلهايى را كه براى نمازهاى روزش واجب است بجا آورد، روزه او صحيح است.

 

مسأله 3: روزه زن مستحاضه صحیح است، مستحاضه قلیله نیازی به غسل کردن ندارد ولی مستحاضه کثیره در صورتی روزه او صحیح است که بنابر احتیاط واجب غسل نماز مغرب و عشای شبی که میخواهد فردای آن را روزه بگیرد به جا آورد و همچنین غسلهای روزی را که روزه است، البته این حکم مخصوص روزه ی ماه رمضان و قضای آن می باشد.

 

مسأله4: زن روزه دار اگر بعد از نماز عصر، مستحاضه شود و تا غروب غسل نكند روزه او صحيح است.

 

مسأله5: بنابر احتياط مستحب زن مستحاضه، در تمام روزى كه روزه است به مقدارى كه مى تواند، از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند.

 

سؤال1: آیا شرط صحّت روزه مستحاضه کثیره فقط انجام غسل است؟ یا شرائط دیگرى، از قبیل تعویض نوار بهداشتى آلوده، و جلوگیرى از سرایت خون به سایر اعضا، نیز معتبر است؟ شرط صحّت روزه براى مستحاضه قلیله چیست؟

جواب: انجام غسل کافى است، و روزه مستحاضه قلیله شرط خاصّى ندارد.

 

سؤال2: اگر خون استحاضه در غیر اوقات نماز؛ مثل فاصله میان طلوع آفتاب تا اذان ظهر- که وقت هیچ نمازی نیست- زیاد شود و دوباره در وقت اذان ظهر کم شود باعث وجوب اعمال استحاضه کثیره میشود ؟

جواب: آری، اعمال استحاضه کثیره را باید انجام دهد.

 

سؤال3: دختر مستحاضه کثیره ای که هنگام غسل خون بند نمی آید و حالت اورژانسی دارد برای غسل و نماز چه باید بکند؟

جواب: هرگاه خون به بیرون جریان دارد چنانچه براى او ضرر نداشته باشد باید پیش از غسل و بعد از آن بوسیله پنبه و مانند آن از بیرون آمدن خون جلوگیرى کند، ولى اگر این کار مشقّت زیاد دارد، لازم نیست.هرگاه در موقع غسل خون قطع نشود، ضررى براى غسل ندارد، خواه ترتیبى باشد یا ارتماسى.

 

سؤال4: چنانچه زن مستحاضه وظائفش را انجام دهد، آیا مىتواند براى زنان امام جماعت شود؟ یا روزه نذرى بگیرد؟ یا براى میّتى روزه استیجارى انجام دهد؟

جواب: مانعى ندارد.

 

احکام نبش قبر

نبش قبر,حکم نبش قبر،حکم شرعی نبش قبر

نبش قبر از دیدگاه اسلام فعلی حرام است

 

نبش قبر از دیدگاه همه مذاهب اسلامی حتی در وهابیت حرام است، زیرا شکافتن و نبش قبر که موجب نمایان شدن جسد متلاشی شده میت می‌شود، اهانت و هتک حرمت به وی تلقی شده حتی در صورت وجود برخی امور لازم و عقلایی، اکثر علما حتی‌الامکان بدیل دیگری جایگزین و از این کار پرهیز می‌کنند ولی موارد استثنائی نیز برای آن وجود دارد. مراجع عظام تقلید در خصوص چگونگی و جزئیات نبش قبر دیدگاه‌های متفاوتی دارند که در ادامه به آن پرداخته‌ایم.

نبش قبر از دیدگاه اسلام

اسلام دینی کامل و جامع است که تمام نیازهای مادی و معنوی انسان را از لحظه تولد تا مرگ و حتی بعد از آن پاسخ می‌دهد. یکی از شاخه‌های احکام اسلامی مسائل مربوط به اموات و مردگان است که از چگونگی دفن میت گرفته تا نحوه رفتار با جسد و نبش قبر را شامل می‌شود.

 

نبش در لغت به معنای شکافتن گور، کندن زمین و بیرون آوردن چیزی از زمین می‌باشد. منظور از نبش قبر آنست که جسد میّتی که با دفن پوشیده شده آشکار شود.

 

در احکام اسلامی بر حفظ حرمت و شأن اموات مسلمان از زن و مرد گرفته تا کودک و حتی افراد دیوانه تاکید بسیاری شده است، از این رو شکافتن و نبش قبر که موجب نمایان شدن جسد متلاشی شده میت می‌شود، اهانت و هتک حرمت به وی تلقی شده و بنابر اجماع فقها حرام و ممنوع است.

 

روایاتی که از پیامبر خاتم رسیده، احترام مرده همچون زنده بر همگان واجب است و اگر حفظ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بیشتر است، پس حرمت نبش قبر مؤمنی همچون حجر بن‌عدی که از پارسایان روزگار بود، از حرمت تخریب کعبه بیشتر است. بنابراین بانیان این کار،  عملی خلاف شرع انجام داده‌اند و یقیناً مسلمانان جهان هیچ گاه این بی‌حرمتی آنان را فراموش نخواهند کرد.

 

همۀ علمای شیعه، حکم به حرمتِ نبش قبرِ مؤمن داده­اند، حتی برخی از علما در آثارِ خود ادعای اجماعِ فریقین را در این مطلب کرده‌اند. نبش قبر مردگان و نیز انتقال جسدشان پس از دفن کردن جایز نیست. مگر بنابر شراط زیر:

 

اگر در قبر مالی ارزشمند باشد و یا میت را در زمین یا کفن غصبی دفن کرده باشند، نبش قبر به شرط عدم گذشت زمان زیاد و با شرایط خاصی جایز است، اما اگر مرده بدون کفن کردن، دفن شده باشد و یا بر وی نماز خوانده نشده باشد، نبش جایز نیست؛ زیرا نمازی را که خوانده نشده با نماز بر قبرِ میت می‌توان جبران کرد و دفن شدن و پوشانیده شدنِ بدنِ وی به وسیله خاک، از کفن کردن کفایت می‌کند؛ چون نبش قبر به نوعی مُثله کردن و هتکِ حرمتِ مرده به حساب می‌آید. همچنین اگر ختنه‌نشده دفن شده باشد، نبش نمی‌شود. اگر کسی جواهری را ببلعد و بمیرد، نبش نمی­شود. البته صاحب آن مال می‌تواند قیمت مالش را از ترکه میت بردارد.

(طوسی، محمد بن‌حسن، المبسوط في فقه الإمامية، ج‌1، ص93؛ همو، الخلاف، ج‌1، ص730)

 

جنبۀ دیگری که مورد بحث قرار گرفته است، زمانِ لازم برای خارج شدنِ قبر از حکمِ قبر است. در روایات رسیده از خاندان عصمت و طهارت و نیز در کلام علما تصریح شده است که باید به اندازه‌ای از دفن مرده گذشته باشد که اطمینان حاصل شود جنازه از بین رفته است، و الّا نبش قبر جایز نیست.

 

حکم قبور اهل بیت (ع)

در روایتی حضرت امام صادق (ع)  فرموده است: همانا خداوند عزّ و جلّ استخوان‌هاى ما را بر زمين حرام گردانيده و گوشت‌هاى بدن ما را بر كرم حرام ساخته است تا چيزى از آن نخورند. بنابراين چون بدن انبيا و اوصيا همچون گوشت و استخوان آن در قبر سالم مي‌ماند، حکم دیگر قبور را ندارد و باید همیشه مورد احترام قرار گیرد. بنابراین در فقه شیعه حکم اولی نبش قبر، حرمت است و باید به آن ملتزم بود.

(شیخ صدوق، محمد بن‌علی، پیشین، ج‌1، ص191‌)

 

آیت‌الله خامنه‌ای:

– نبش قبر جايز نيست مگر آنکه بدن تبديل به خاک شده باشد.

– تخريب قبور مومنين و نبش آنها جايز نيست، حتى اگر براى تعريض کوچه‏‌ها باشد، و در صورت وقوع نبش قبر و آشکار شدن بدن ميّت مسلمان يا استخوان‏هاى آن که هنوز پوسيده نشده‏‌اند، واجب است دوباره دفن شوند.

 

سؤال: نبش قبر و انتقال اجساد چه حكمى دارد؟

پاسخ: نبش قبر براى نقل به غير مشاهد مشرفه جايز نيست و براى نقل به مشاهد مشرفه نيز اگر ميت وصيت نکرده باشد اشکال دارد؛ اما اگر وصيت کرده باشد که او را در مشاهد مشرفه دفن کنند و از روى فراموشى يا جهل به وصيت و يا مخالفت با آن در جاى ديگر دفن شده باشد، مى‌توانند نبش کنند و او را به مشاهد مشرفه انتقال دهند، البته در صورتى که بدن تغيير نيافته باشد و تا وقت دفن نيز به گونه‌اى تغيير نكند که موجب هتک ميت و ايذاء زنده‌ها باشد.

 

سؤال: بيرون آوردن جنازه ميت با توجه به مدت مديدى كه از دفن آن مى‌‌گذرد و انتقال آن به قبرستان ديگر چه حكمى دارد؟ امكان دارد از محل قبرستان خاك‌بردارى شود و در اثر خاك‌بردارى اجساد و بقاياى آنها نمايان گردند، در اين صورت حكم شرعى چيست؟

پاسخ: نبش قبر و بيرون آوردن اجساد، جايز نمى‌‌باشد مگر آن كه خود قبور با حفر اطراف آن و بتون‌ريزى بدون آن‌كه مستلزم نبش قبر شود، منتقل گردد و در صورت خاك‌بردارى و رؤيت جسد بايد فوراً دفن شود.

 

سؤال: اگر آگاهی از داخل قبر و تصویر برداری از آنچه در آن است، بدون کندن و خاکبرداری، ممکن باشد، آیا بر این عمل نبش قبر صدق می‏کند یا خیر؟

پاسخ: بر تصويربردارى از بدن ميتى که در قبر دفن شده است بدون کندن و نبش قبر و آشکار شدن جنازه، عنوان نبش قبر صدق نمى‏کند.

 

حکم نزدیکی در دوران قاعدگی

احکام نزدیکی در زمان استحاضه,حکم نزدیکی در دوران قاعدکی,احکام نزدیکی

احکام نزدیکی در دوران قاعدگی

 

احکام نزدیکی در زمان استحاضه

مقاربت و نزديكي جنسي در ايام عادت ماهانه بانوان حرام است. زن و شوهر نمي توانند جماع (از جلو) داشته باشند برخی از مراجع قائل به وجوب پرداخت کفاره برای نزدیکی در ایام حیض هستند. تا خانم از حیض پاک نشده است، رابطه جنسی با شوهر بر هر دو حرام است.

 

ساير استمتاعات در دوران پریودی جايز است يعني زوجين مي توانند رابطه عاشقانه بدون دخول داشته باشند. و اگر مني خارج شود بايد احكام شخص جنب را رعايت نمايند و غسل جنابت كنند.  بنابراين ملاعبه و تحریک کردن با دست و ماساژ اعضای تناسلی همسر به قصد خروج منی و ارگاسم اشکالی ندارند. البته كاميابي از ناف تا زانوي زن كراهت دارد، مگر آنكه از روي لباس باشد.

(آیت الله مهدی هادوی تهرانی)

 

اگر خانم از حیض پاک شد اما هنوز غسل حیض نکرده آیا می تواند نزدیکی کند، اکثر مراجع فرموده اند می تواند هر چند بهتر است غسل کند.

 

كفاره نزديكی در زمان حيض

هرگاه مرددر حال حيض با همسر خود نزديكى كند مستحبّ است كفّاره دهد و كفّاره آن، در ثلث اوّل روزهاى حيض، يك مثقال طلاى سكّه دار، يا قيمت آن است (مثقال شرعى 18 نخود مى باشد) و اگر در ثلث دوم باشد نيم مثقال و اگر در ثلث سوم باشد يك چهارم مثقال است، بنابر اين اگر ايّام عادت شش روز است دو روز اوّل يك مثقال، دو روز وسط نيم مثقال و دو روز آخر يك چهارم مثقال كفّاره دارد.

هرگاه بخواهد قيمت طلا را بپردازد بايد به قيمت روزى كه مى پردازد حساب كند.

بازى كردن با همسر در حال حيض، حرام نيست و كفّاره هم ندارد.

هرگاه نزديكى را تكرار كند مستحبّ است كفّاره را نيز تكرار كند.

اگر مرد در حال نزديكى بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدانشود، گناه كرده و بنابر احتياط مستحب بايد كفّاره نيز بپردازد.

(حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)

 

سوال: حکم نزدیکی کردن انسان با همسرش در حال حیض چیست؟ و آیا نیاز به پرداخت کفاره می باشد؟

پاسخ: این کار حرام است و احتیاط آن است کفاره آن را بپردازید.

(حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)

 

سوال: زمان پریودی من 5 روز است به علت فراموشی شماره روزها در روز 4 بعد از تفحص از پاکی و یقین به پاکی نزدیکی کردم ولی بعد از نزدیکی متوجه وجود خون شدم و اینکه در روز چهارم بودم ایا این کار من کفاره دارد وظیفه من چیست؟

پاسخ: آمیزش در حال حیض بر هر دونفر (زن و شوهر) حرام است و بنابر احتياط واجب كفاره دارد ولی چون برخی از آیات عظام مانند: سيستانی، وحیدخراسانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، مظاهری، شبیری زنجانی و نوری همدانی کفّاره را واجب نمیدانند میتوان به فتوای یکی از همین مراجع عطام که دادن کفّاره را واجب نمی دانند رجوع کرد و کفّاره نداد؛ ولی از گناه ناخواسته لازم هست توبه و استغفار کرد.

 

سوال: من همیشه به علت تنبلی تخمدان پانزده روز پریود میشوم، و معمولا اول و آخر پریودیم به صورت لکه هستش، میخواستم بدونم من در زمان لکه بینی میتونم جماع کنم؟

پاسخ: توجه داشته باشید که مدت حیض ( پریود) هیچ زنی بیشتر از ده روز نمی باشد، و اگر از 10 روز تجاوز کرد از حیض محسوب نمی گردد و مانع نماز، روزه و جماع نمی باشد. فردی که حیض او بیشتر از ایام عادت او شده است تمامی روزهائی که مازاد بر عادت او هستند استحاضه نام دارد و مانند شخص معذور نمازهایش را می بایست بجا آورد و همینطور مانع جماع نمی باشد.

 

مهریه و احکام آن از دیدگاه مراجع تقلید

احکام مهریه,نظر مراجع درباره ی مهریه,مهریهنظر مراجع درباره ی شرایط تعیین و پرداخت مهریه

 

مهر در لغت به معنای ‌پول یا مالی است که به ذمه شوهر گذاشته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود تا به زوجه بدهد. و مهریه در اصطلاح عبارت از مالی است که به مناسبت عقد نکاح مرد ملزم به دادن آن به زن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

فتاوای آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سره)

سؤال: مسأله ای که اکثر جوانان در موقع ازدواج با با آن رو به رو هستند گرفتن مهریۀ زیاد از طرف والدین دختر می باشد، با توجه به اینکه کراراً از وعاظ و سخنرانان مذهبی شنیده ایم که گفته اند« گرفتن مهریۀ زیاد بر خلاف اصول اسلامی است» نظر حضرت عالی در مورد زیاد بودن مهریه چیست؟

جواب: در إسلام حدی برای مهریه به نحو لزوم معین نشده، ولی مستحب می باشد که مخارج ازدواج و همچنین مهریه را کم کنند . و نیز مستحب است مقدار مهریه از مهر السنُة که پانصد درهم است زیاد تر نباشد.

 

سؤال: جوان 22 ساله ای در أثر تصادف با ماشین فوت کرده، زن او از پدر شوهرش مطالبۀ مهریه می نماید( در صورتی که از متوفی مالی به جا نمانده، پدر شوهر هم فقیر و بی چیز است) آیا این زن می تواند از پدر شوهرش مهریه بستاند؟

جواب: پدر شوهر ضامن مهریه نیست.

 

سؤال: در مورد مهریه آیا همان مقدار که موقع ازدواج ذکر شده معتبر است، یا باید به میزان ارزش روز داده شود؟

جواب: مقدار مهریه همان است که در عقد قرارداده شده، و با اختلاف ارزش پول و قدرت خرید تغییر پیدا نمی کند.

 

سؤال: آیا در تعیین مقدار مهریه توافق دختر و پسر کافی است یا آنکه والدین آنان هم حق إعمال نظر دارند؟

جواب: بستگی به توافق دختر و پسر دارد.

 

سؤال: اگر کسی زن ثیّبه ای را به عقد خود در آورد و قبل از دخول طلاق دهد آیا باید تمام مهر را بپردازد یا نصف مهر را؟

جواب: در فرض مسأله نصف مهر را باید بپردازد.

 

سؤال: چند سال قبل ازدواج نمودم، زمان عقد معادل مهریۀ همسرم را به تعدادی سکه طلا تبدیل نموده و چون توان پرداخت آن را داشتم قبول کردم و بر ذمۀ خود گرفتم . اکنون پس از پنج سال قیمت سکه حدود چهارده برابر شده و تهیۀ آن در حال و آینده نیز برایم غیر ممکن و محال است، لذا بفرمائید ذمۀ من به چه چیز مشغول است؟

جواب: اگر تعدادی سکه در قرارداد مهریه در ضمن عقد ذکر شده همان را بدهکار هستید، هر چند قیمت آن اضافه شده باشد.

 

حجت الاسلام و المسلمین سید علی حسینی سیستانی

سؤال: می توان به جای مهریه ای که در هنگام عقد مورد قرار گرفته شده معادل ان چیزی دیگر داد مثلا به جای سکه طلا پول و یا چیز دیگری داد؟

جواب: مهر که در ذمه زوج مستقر است همان است که در متن عقد ذکر شده است و در مرحله اداء اگر بر چیز دیگر توافق شد اشکال ندارد.

 

سؤال: آیا می توان مهریه را صداقت در زندگی و از این قبیل قرار داد؟

جواب: خیر، مهریه باید مالیت داشته باشد.

 

سؤال: مهریه ای که ضمن عقد نکاح با رضایت طرفین بدون در نظر گرفتن تاریخ تادیه تعیین شده وعقد وازدواج صورت گرفته , آیا اگر زن بعد از ازدواج از آن صرف نظر کند ومطالبه نکند از ذمه مرد ساقط میشود یا در هر صورت باید پرداخت شود؟

جواب: اگر زن ببخشد از مرد ساقط می شود.

 

سؤال: در صورتی که سند ازدواج راجع به موعد پرداخت مهریه چیزی قید نشده باشد آیا مهریه از ابتدای ازدواج به زوجه تعلق دارد و وی میتواند در هر زمانی آنرا طلب کند و شوهر هم موظف به پرداخت آن است یا آنکه فقط در موقع طلاق ؟

جواب: مهریه از ابتدای ازدواج ملک زوجه است و اگر قرینه ای بر تاخیر نباشد حق مطالبه دارد.

 

سؤال:آیا یک زن با مهریه خود می تواند به حج واجب مشرف شود ؟

جواب: بله.

 

فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

سؤال: زیاد کردن مقدار مهریه بعد از اجرای صیغه عقد چه حکمی دارد؟

جواب: زیاد کردن مهریه بعد از عقد اشکال دارد، مگر این که در عقد خارج لازمی بوده باشد.

مذهب وروان شناسی

چرا برخی از مردم دارای اعتقادات عمیقا مذهبی هستند، در حالی که عده ای دیگر هیچ اعتقادی به خدا ندارند و هیچ گاه در مراسم مذهبی شرکت نمی کنند؟ چرا برخی از مردم پیرو کلیسای پرسبیتری (Presbyterian) هستند، در حالی که برخی دیگر، پیرو کلیسای اسقفی(3)، پنتکاستل Pentecostal))، کاتولیک، یا بودایی می باشند؟ به چه دلیل، بعضی از معتقدان دارای تجارب هیجانی مذهبی سطح بالایی اند، در حالی که برخی دیگر مذهب را به عنوان یک «عادت ملال آور» تلقّی می کنند؟ چرا عده ای از مردم با کمک گرفتن از عقاید مذهبی شان تسلّی می یابند و مورد حمایت قرار می گیرند، در حالی که عده ای دیگر در احساس گناه و خود سرزنشگری(4) شدید فرو رفته اند؟ مذهب چه نقشی در سلامت روان، روان درمانگری، پالایش ارزش ها(5) و رفتار افراد ایفا می کند؟

این ها برخی از موضوعات جالب برای روان شناسانی هستند که درباره مذهب مطالعه می کنند. با آن که بسیاری تلاش کرده اند «روان شناسی دین»(6) را تعریف کنند، اما شاید تعریف روبرت اچ. تاولس (Robert H. Thouless)، استاد دانشگاه کمبریج، بهتر از بقیه تعاریف ارائه شده باشد. او در کتاب مقدّمه ای بر روان شناسی دین(7) می نویسد: «مطالعه روان شناختی مذهب در جست وجوی آن است که با به کار بردن اصول روان شناختی به دست آمده از مطالعه رفتار غیرمرتبط با مذهب، رفتار مذهبی را بشناسد.» در این رشته، روش های روان شناختی نه تنها به منظور مطالعه رفتار مذهبی، بلکه همچنین برای مطالعه نگرش ها، ارزش ها و تجارب افرادی که به وجود و تأثیر خدا یا دیگر نیروهای معنوی معتقدند، مورد استفاده قرار می گیردهرچند روان شناسی دین در بعضی مواقع، پدیده های فراروان شناختی(8) را مورد بررسی قرار می دهد، با این حال، روان شناسی دین بیشتر بر اَشکال سنّتی تر تجربه دینی، مانند دعا، روی آوردن به دین، تجارب عرفانی، عبادت و شرکت در انجمن ها و مراسم مذهبی، تأکید می کند. روان شناسی دین، همچنین موضوعات مشاوره ای را مورد بررسی قرار می دهد، اما بیشتر با درک و فهم رفتار یا تجربه مذهبی سر و کار دارد و به ندرت به مشاوره مذهبی و دیگر رویاوردهای مذهبی به درمانگری می پردازد.

از لحاظ تاریخی، روان شناسی دین در اوایل این قرن (قرن بیستم) با شور و اشتیاق فراوان آغاز گردید و در طول پنجاه سال پس از تولد رفتارگرایی، تقریبا خاموش گردید، و اخیرا به عنوان یک رشته پژوهشی موجّه و قابل احترام برای روان شناسان، مجددا ظهور کرده است. بخش 36 انجمن روان شناسی امریکا(9) یک گروه جالب توجه برای «روان شناسانی است که به موضوعات دینی علاقه مند می باشند.» در کمتر از ده سال، این بخش به سرعت رشد و توسعه یافته است، به گونه ای که تعداد روزافزونی از روان شناسان توجه خود را به شناخت رفتار و تفکر مذهبی معطوف کرده اند.

هرچند فروید دین را یک «توهّم»،(10) «روان آزردگی جهانی»(11) و «مخدّر»(12) توصیف می کند که امید دارد انسان ها بر آن غلبه کنند (آینده یک توهّم)، با این وجود، وی علاقه شدیدی به رفتار مذهبی داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است. در اوایل ظهور جنبش «روان تحلیل گری»،(13) یونگ (Jung, C.G)، آدلر (Adler, A)و دیگران، به مطالعه مذهب، اغلب از یک چشم انداز کمتر انتقادی و بیشتر تأکیدکننده ارزش روان شناختی عقاید کلامی ادامه دادند.

در ایالات متحده امریکا، مطالعه مذهب، یک شاخه مهم از روان شناسی عمومی اولیه شمرده می شد. برای مثال، جی استنلی هال (G. Stanly Hall)، یک مربّی برجسته، سردمدار روان شناسی کودک و اولین رئیس «انجمن روان شناسی امریکا» می باشد. او با هوشیاری، روش های علمی را برای مطالعه دین به کار برد، مجله روان شناسی مذهبی(14) را پایه گذاری کرد، و در سال 1917 کتابی تحت عنوان عیسی مسیح در پرتو روان شناسی(15) منتشر نمود. کار مشهورتر و بسیار مؤثرتر، سخنرانی های ویلیام جیمز (William James) در گیفورد (Gifford) است. این مجموعه سخنرانی در سال 1902 در قالب کتابی تحت عنوان گونه های تجربه مذهبی چاپ و منتشر شد. کتاب جیمز احتمالاً تنها بررسی روان شناختی سنّتی مذهب می باشد.

با ظهور رفتارگرایی، روان شناسی دین، به عنوان یک حوزه تحقیق برای روان شناسان، به سرعت افول کرد. رفتارگرایی با منطق ساده و جذّاب خود، روان شناسی را از مطالعه موضوعات پیچیده ای مانند تأثیر عقاید، رشد و تحوّل معیارهای اخلاقی و دلایل درگیر شدن افراد در رفتار مذهبی، منحرف نمود. تنها تعداد اندکی از نویسندگان روان شناسی (از جمله آلپورت “Allport, G.W”، آش “Asch”، مورر“Mowrer”، میل “Meehl”، مازلو “Maslow,A”، فروم“Fromm,E”، منینگر “Menninger”) کتاب ها یا مقاله هایی درباره رفتار مذهبی نگاشتند. این امر این رشته را تا نو پدیدآیی اخیر آن به عنوان یک رشته فرعی مهم روان شناسی زنده نگه داشت.

هر تلاشی برای تقسیم روان شناسی دین به حوزه های کوچک تر مورد علاقه، بدون تردید، کاری سلیقه ای است. با این وجود، ما می توانیم نتیجه بگیریم که روان شناسانی که در این رشته فعالیت می کنند به موضوعات گوناگونی می پردازند؛ از قبیل روش شناسی،(16) خاستگاه های روان شناختی دین، رشد و تحوّل مذهبی، تجربه دینی، پویایی های رفتار مذهبی، دین و رفتار اجتماعی، تلاش هایی که برای ادغام روان شناسی والهیّات با یکدیگر انجام می گیرند، و نظریه های روان شناختی دین.

عرفان

عرفان چیست ؟ عارف چگونه به آن مى رسد؟

جواب : عرفان در اصطلاح عبارت است از معرفت قلبى که از طریق کشف و شهود, نه بحث و استدلال , حاصل مى شود و آن را علم وجدانى هم مى خوانند. کسى را که واجد مقام عرفان است عارف گویند
(بهاء الدین خرمشاهى , دانشنامهء قرآن , ج 2 ص 1467)
عرفا براى سالک <دانشجوى عرفان > چهار سفر معتقدند:

 
سفر از خلق به سوى خالق
سفر در خود خالق
سفر از خالقه به سوى خلق منتها همراه با خالق ; یعنى در حالى که با خداست به سوى خلق باز مى گردد
سفر و سیر در میان خلق است با حق

اهداف سالک در سفرهاى چهارگانه به قرار زیر است

سالک در سفر اول , حجاب هاى ظلمانى و نورانى را از پیش پاى خود بر مى دارد
حجاب هاى ظلمانى مربوط به مقام نفس و حجاب هاى نورانى مربوطه به مقام قلب و روح است
گفتنى است که عرفا در مورد روان انسان , تعابیر مختلفى از قبیل نفس , قلب , روح , سر, خفى و اخفا به کار مى برند
به عقیدهء آنان , روان تا وقتى اسیر شهوات است <نفس >, زمانى که محل معارف الهى قرار گرفت <قلب >, وقتى که محبت الهى در آن طلوع مى کند <روح > و وقتى به مرحلهء شهود رسید <سرّ> نامیده مى شود
(.مرتضى مطهرى , آشنائى با علوم اسلامى , کتاب عرفان , ص 155)
در تعبیر دیگر مى گویند: <سر>, مرحله فناى ذات عارف در خدا است , <خفى >, مرتبهء فناى صفات و افعال وى درحق است و <اخفا> مرحلهء فناى این دو است
(.سید یحیى یثربى , عرفان نظرى , ص 479)
عرفا مى گویند: سالک در سفر اول , از مقام نفس به قلب و از قلب به روح و از روح به مقصد نهایى عبور مى کند.بنابراین , 
میان عارف و مقصد اصلى وى سه مرحله فاصله است ; نفس , قلب , روح
 .
با عبور از این سه مرحله به مقام شهود جمال حق نایل مى شود که در این مرحله ذات و حقیقت خود را در حق فانى مى بیند. این مرحله را مقام <فنا در ذات > مى نامند و مراحل سه گانه سر, خفى و اخفا را در همین مرتبه از سفر دانند,لیکن باید این ها را جزء سفر دوّم دانست .
گاهى نیز در مقام روح , عقل را به لحاظ تفصیل شهود معقولات در نظر مى گیرند که در نتیجه تعداد مقامات به هفت مى رسد که عبارت اند از: مقام نفس , قلب , روح , عقل , سر, خفى و اخفا.
البته این ها را وقتى مقام مى دانند که براى سالک به صورت ملکه در آمده باشند و اگر به مرتبه نرسد, مراتب عشق ومحبّت خوانده مى شود.
مولى در مثنوى خویش به همین مراتب اشاره دارد, آن جا که مى گوید:
هفت شهر عشق را عطار گشت                    ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
سفر اول
 سالک وقتى تمام مى شود که ذاتش در حق فانى گردد, وجودش حقّانى شده , محو بروى عارض وشَطَح بیان امرى به صورت رمز که ظاهراً بوى خودپسندى و خلاف شرع از آن استشمام شود, مثل اناالحق گفتن منصورحلاج  از وى صادر شود. اگر بعد از رسیدن به این مرحله عنایت حق شامل حالش شود و محوش بر طرف گرددصَحوْ بر او عارض شود, آن گاه به بندگى خود اقرار مى کند  (فرهنگ معین , ج 2 حرف <ش > ص 695ـ 699.
ابویزید گوید: بار خدایا, اگر روزى دم از <سبحان ما اعظم شأنى > مى زدم , امروز آن را رها مى کنم و مى گویم : <اشهدان لااله الااللّه و اشهد ان محمداً رسول اللّه >.
توضیح این که , 
محو مرتبه اى است که عارف محود در ذات خدا گردد
 و واژهء <من > از او محود شود, به نحوى که خود را نبیند.اگر عارف از حالت فنا بیرون بیاید و خود را باقى منتها نه به این معنا که تنزّل کند و در حد اول برسد, بلکه به این معنا که بقاى بالله پیدا کند این حالت و مرتبه را مرتبهء <صحو> مى نامند.
در 
سفر دوم
 که سالک به مقام ولایت رسید و وجودش حقانى گشت , اسما و صفات الهى را مى شناسد و خود رامتصف به صفات الهى مى کند, در این مقام ولایتش کامل مى گردد و ذات و صفات و افعالش در ذات و صفات و افعال خدا فانى مى شود. در این حال عارف , به وسیلهء حق مى شنود, مى بیند و راه مى رود.
در 
سفر سوم
 که سالک محوش زایل مى گردد, به صحو تام دست مى یابد, به بقاى الله باقى مى باشد و در عوالم جبروت , ملکوت و ناسوت سفر مى کند و خود را به خلق مى رساند.
در
 سفر چهارم 
که در میان خلق است , خلایق و آثار و لوازم آن ها را مشاهده مى کند, به سود و زیان دنیوى و اخروى آنان آگاه مى شود, از رجوع و کیفیت رجوع آنان به سوى حق و نیز عوامل و انگیزه و موانع این رجوع مطلع مى شود و به آن ها خبر مى دهد. در یک کلام در میان مردم است و به تمثیت امور آن ها مى پردازد.()
(پـاورقى 2.مرتضى مطهرى , آشنائى با علوم اسلامى , کتاب عرفان , ص 141و سید یحیى یثربى , عرفان نظرى , ص 477ـ 479
البته عرفا براى سر و سلوک مراتب , منازل و مقامات دیگرى را نیز سفارش مى کنند. در صورت تمایل مى توانید ازکتاب عرفان نظرى تألیف دکتر سید یحیى یثربى استفاده نمایید.