درباره تحول اندیشه داریوش شایگان؛ تقدم و تأخر شایگانی
شایگان متقدم شایگان در “ادیان و مکاتب فلسفی هند” و”آیین هندو و فلسفه اسلامی” و یا “هندویسم و تصوف” نشان میدهد که به چه میزان تحت تأثیر هانری کربن به فرهنگ شرقی علاقه دارد. هند به شکل خاص برای وی موضوعیت داشت. شایگان در دهه 50 با تأثیر گرفتن از محافل احمد فردید، غربستیز شد و رویارویی شرق و غرب را مطرح نمود. از جمله اندیشمندان غربی که در این دوره بر وی مؤثر بودند میتوان به نیچه، هایدگر و یاسپرس اشاره کرد. کتاب “بتهای ذهنی و خاطره ازلی” در سال 1355 سعی میکند تفاوتهای شرق وغرب را بررسی کند. همچنین، کتاب “آسیا در برابر غرب” در سال 1356 به نیهیلیسم و تاثیر آن برتقدیر تاریخی تمدنهای آسیایی از یک سو، و به موقعیت تمدنهای آسیایی در برابر سیر تطور تفکرغربی از سویی دیگر میپردازد. به عقیده وی، تمدنهای آسیایی اسیر نیهیلیسم شدهاند، اما از این وضعیت خود آگاهی ندارند. شایگان دوم شایگان در «نگاه شکسته: اسکیزوفرنی فرهنگی» (1989) که به شکل مقاله با عنوان “تعطیلات در تاریخ” منتشر شده، ما را در حد فاصل دو عالم اپیستمههای فوکویی و پارادایمهای نامتجانس کوهنی قرار میدهد. حداقل توصیه صریح او در این میان، آن است که برای برون رفت از نظام مشکلات باید از بنیادگرایی پرهیز کرد. «زیر آسمانهای جهان» که مجموعه گفتگوها با رامین جهانبگلو است، هم تنوع فرهنگها و تقابل سنت وتجدد را مطرح میکند، هم ورود شخصیاش به مرحله جدیدی از زندگی. او دیگر به انحطاط غرب عقیده ندارد؛ چرا که مدرنیته سرنوشت بشریت است. به نظر وی، تقابل شرق و غرب معنا ندارد، و انقلاب اسلامی نسخه اسلامی ضد فرهنگ غرب قلمداد میشود. وی در «انقلاب اسلامی چیست؟» (آمیزش افقها، گزینش و تدوین محمد منصور هاشمی) ادعا میکند که «اسلام» و «انقلاب» دو جهانی هستند که با هم خویشاوندی هستیشناختی ندارند. شایگان متأخر شایگان، قبل از بستری شدن، شخصاً بر مسئله تحول فکریاش مهر تأیید زد: «مسائل دیگری برایم مطرح شده و متحول شدهام. خب، آدم متحول میشود دیگر! به قول فرانسویها فقط ابلهان متحول نمیشوند!«. مهمتر آن که او به جای توجیه سابقه روشنفکری خویش با صدای بلند فریاد میزند که «ما گند زدیم!» هر روشنفکری جرئت بیرون آمدن از لاک خود و نقد بیرحمانه خویش را ندارد: «ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم. علت عدم موفقیت ما این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. ما روشنفکران جایگاه خود را ندانستیم و جامعه را خراب کردیم. یکی دیگر از آسیبهای جامعۀ ما در آن هنگام چپزدگی شدید بود که با اتفاقات بیستوهشتم مرداد هم تشدید شد، و قهرمانگرایی بیش از پیش در جامعه فراگیر شد. باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!» |
درباره تحول اندیشه داریوش شایگان؛ تقدم و تأخر شایگانی
شایگان متقدم شایگان در “ادیان و مکاتب فلسفی هند” و”آیین هندو و فلسفه اسلامی” و یا “هندویسم و تصوف” نشان میدهد که به چه میزان تحت تأثیر هانری کربن به فرهنگ شرقی علاقه دارد. هند به شکل خاص برای وی موضوعیت داشت. شایگان در دهه 50 با تأثیر گرفتن از محافل احمد فردید، غربستیز شد و رویارویی شرق و غرب را مطرح نمود. از جمله اندیشمندان غربی که در این دوره بر وی مؤثر بودند میتوان به نیچه، هایدگر و یاسپرس اشاره کرد. کتاب “بتهای ذهنی و خاطره ازلی” در سال 1355 سعی میکند تفاوتهای شرق وغرب را بررسی کند. همچنین، کتاب “آسیا در برابر غرب” در سال 1356 به نیهیلیسم و تاثیر آن برتقدیر تاریخی تمدنهای آسیایی از یک سو، و به موقعیت تمدنهای آسیایی در برابر سیر تطور تفکرغربی از سویی دیگر میپردازد. به عقیده وی، تمدنهای آسیایی اسیر نیهیلیسم شدهاند، اما از این وضعیت خود آگاهی ندارند. شایگان دوم شایگان در «نگاه شکسته: اسکیزوفرنی فرهنگی» (1989) که به شکل مقاله با عنوان “تعطیلات در تاریخ” منتشر شده، ما را در حد فاصل دو عالم اپیستمههای فوکویی و پارادایمهای نامتجانس کوهنی قرار میدهد. حداقل توصیه صریح او در این میان، آن است که برای برون رفت از نظام مشکلات باید از بنیادگرایی پرهیز کرد. «زیر آسمانهای جهان» که مجموعه گفتگوها با رامین جهانبگلو است، هم تنوع فرهنگها و تقابل سنت وتجدد را مطرح میکند، هم ورود شخصیاش به مرحله جدیدی از زندگی. او دیگر به انحطاط غرب عقیده ندارد؛ چرا که مدرنیته سرنوشت بشریت است. به نظر وی، تقابل شرق و غرب معنا ندارد، و انقلاب اسلامی نسخه اسلامی ضد فرهنگ غرب قلمداد میشود. وی در «انقلاب اسلامی چیست؟» (آمیزش افقها، گزینش و تدوین محمد منصور هاشمی) ادعا میکند که «اسلام» و «انقلاب» دو جهانی هستند که با هم خویشاوندی هستیشناختی ندارند. شایگان متأخر شایگان، قبل از بستری شدن، شخصاً بر مسئله تحول فکریاش مهر تأیید زد: «مسائل دیگری برایم مطرح شده و متحول شدهام. خب، آدم متحول میشود دیگر! به قول فرانسویها فقط ابلهان متحول نمیشوند!«. مهمتر آن که او به جای توجیه سابقه روشنفکری خویش با صدای بلند فریاد میزند که «ما گند زدیم!» هر روشنفکری جرئت بیرون آمدن از لاک خود و نقد بیرحمانه خویش را ندارد: «ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم. علت عدم موفقیت ما این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. ما روشنفکران جایگاه خود را ندانستیم و جامعه را خراب کردیم. یکی دیگر از آسیبهای جامعۀ ما در آن هنگام چپزدگی شدید بود که با اتفاقات بیستوهشتم مرداد هم تشدید شد، و قهرمانگرایی بیش از پیش در جامعه فراگیر شد. باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!» |
درباره تحول اندیشه داریوش شایگان؛ تقدم و تأخر شایگانی