مقاله‌ای که دیدگاهم را دربارۀ نحوۀ مقابله با افراطی‌گری تغییر داد

این مقاله به‌هنگام و روشن بود و حرف دل مرا می‌زد. در میان ما مردم بریتانیا فرهنگ سرزنش عمیقاً ریشه دوانده و متأسّفانه نفرت نسبت به اعضای نژادها و فرهنگ‌های مختلف همچنان در بریتانیا شایع است. چند ماه گذشته اوضاع بسیار سختی داشتیم؛ هیچ‌گاه تا به این اندازه در بریتانیا «رویاروییِ ما در مقابل آنها» ملموس نبوده است.

رمضان در مقالۀ خود می‌نویسد: “ما باید در مقابل اقدامات بی‌معنا و خشونت‌آمیزی که در داخل یا خارج از کشور علیه غیرنظامیان صورت می‌گیرد همۀ مردم را در قالب یک جبهۀ واحد متّحد سازیم. اگر این‌ جنایت‌ها را به عنوان بخشی از نبرد ایدئولوژیکی بین مسلمانانِ افراطی و غرب‌ستیز و ارزش‌ها و مردم غرب تصویر کنیم، این خطر وجود دارد که شهروندان مسلمان بیش از پیش احساس غریبی کنند و این واقعیت به فراموشی سپرده شود که مسلمانان خودشان نیز قربانی این حملات هستند.”

من به عنوان یک پرستار ملزم هستم که با همۀ مردم به‌یکسان رفتار کنم و قضاوتی در مورد آنها انجام ندهم. رخدادهای اخیر سبب ایجاد نفرت و انزجار در مردم شده و بیشتر از همه، این واکنش‌های آنی و فکرنشده است که مرا می‌ترساند. مردم خیلی سریع انگشت خود را به سمت دیگران نشانه می‌روند، تر و خشک را با هم می‌سوزانند و برای جنگیدن خط و نشان می‌کشند.

به نظر من دولت بریتانیا می‌تواند برای مقابله با این اوضاع کارهای بیشتری انجام دهد؛ به نظر می‌رسد دولت به اندازۀ کافی کاری برای متمایز ساختن اسلام و افراطی‌گری انجام نداده است.

در مواقع بحران ما شهروندان برای دریافت حمایت و راهنمایی چشم به رهبران خود می‌دوزیم و وقتی اینها را دریافت نمی‌کنیم، شکاف‌های عمیقی در جامعه شکل می‌گیرد و به قول رمضان، «سیاست تفرقه» به وجود می‌آید.

وقتی به یک دین انگ زده می‌شود، ثمرۀ آن دقیقاً به انزوا کشیده شدن و در نتیجه خشم و اقدامات خشونت‌آمیز خواهد بود. تمایز قائل شدن بین اکثریت مسلمانان صلح‌طلب و اقلیت کسانی که اسم خود را مسلمان می‌گذارند و دست به اقدامات افراط‌آمیز می‌زنند گام نخست برای زدودن این انگ است.

همان طور که در مقالۀ رمضان مطرح شده است، ایجاد اتّحاد در ملت ما مستلزم اعمال تغییراتی در سیاست‌های داخلی و خارجی، تأمل دربارۀ روش‌های اصلاح آموزش و پرورش، و مشارکت میان شهروندان و دولت است. اما لازم است که پیش از آن، تفرقه‌های موجود در میان شهروندان ریشه‌کن شود.
 

مقاله‌ای که دیدگاهم را دربارۀ نحوۀ مقابله با افراطی‌گری تغییر داد

این مقاله به‌هنگام و روشن بود و حرف دل مرا می‌زد. در میان ما مردم بریتانیا فرهنگ سرزنش عمیقاً ریشه دوانده و متأسّفانه نفرت نسبت به اعضای نژادها و فرهنگ‌های مختلف همچنان در بریتانیا شایع است. چند ماه گذشته اوضاع بسیار سختی داشتیم؛ هیچ‌گاه تا به این اندازه در بریتانیا «رویاروییِ ما در مقابل آنها» ملموس نبوده است.

رمضان در مقالۀ خود می‌نویسد: “ما باید در مقابل اقدامات بی‌معنا و خشونت‌آمیزی که در داخل یا خارج از کشور علیه غیرنظامیان صورت می‌گیرد همۀ مردم را در قالب یک جبهۀ واحد متّحد سازیم. اگر این‌ جنایت‌ها را به عنوان بخشی از نبرد ایدئولوژیکی بین مسلمانانِ افراطی و غرب‌ستیز و ارزش‌ها و مردم غرب تصویر کنیم، این خطر وجود دارد که شهروندان مسلمان بیش از پیش احساس غریبی کنند و این واقعیت به فراموشی سپرده شود که مسلمانان خودشان نیز قربانی این حملات هستند.”

من به عنوان یک پرستار ملزم هستم که با همۀ مردم به‌یکسان رفتار کنم و قضاوتی در مورد آنها انجام ندهم. رخدادهای اخیر سبب ایجاد نفرت و انزجار در مردم شده و بیشتر از همه، این واکنش‌های آنی و فکرنشده است که مرا می‌ترساند. مردم خیلی سریع انگشت خود را به سمت دیگران نشانه می‌روند، تر و خشک را با هم می‌سوزانند و برای جنگیدن خط و نشان می‌کشند.

به نظر من دولت بریتانیا می‌تواند برای مقابله با این اوضاع کارهای بیشتری انجام دهد؛ به نظر می‌رسد دولت به اندازۀ کافی کاری برای متمایز ساختن اسلام و افراطی‌گری انجام نداده است.

در مواقع بحران ما شهروندان برای دریافت حمایت و راهنمایی چشم به رهبران خود می‌دوزیم و وقتی اینها را دریافت نمی‌کنیم، شکاف‌های عمیقی در جامعه شکل می‌گیرد و به قول رمضان، «سیاست تفرقه» به وجود می‌آید.

وقتی به یک دین انگ زده می‌شود، ثمرۀ آن دقیقاً به انزوا کشیده شدن و در نتیجه خشم و اقدامات خشونت‌آمیز خواهد بود. تمایز قائل شدن بین اکثریت مسلمانان صلح‌طلب و اقلیت کسانی که اسم خود را مسلمان می‌گذارند و دست به اقدامات افراط‌آمیز می‌زنند گام نخست برای زدودن این انگ است.

همان طور که در مقالۀ رمضان مطرح شده است، ایجاد اتّحاد در ملت ما مستلزم اعمال تغییراتی در سیاست‌های داخلی و خارجی، تأمل دربارۀ روش‌های اصلاح آموزش و پرورش، و مشارکت میان شهروندان و دولت است. اما لازم است که پیش از آن، تفرقه‌های موجود در میان شهروندان ریشه‌کن شود.
 

مقاله‌ای که دیدگاهم را دربارۀ نحوۀ مقابله با افراطی‌گری تغییر داد