حکم شرعی دریافت و پرداخت پورسانت (کمیسیون)

 

حکم شرعی پورسانت,حکم شرعی کمیسیون,پورسانتپورسانت و حکم شرعی آن

 

پورسانت از یک طرف می‌تواند یک حق کمیسیونی باشد که در قالب پرداخت میزان مشخص از مبلغ معامله نمایان می‌شود. از طرف دیگر این لغت در معنای مبالغی نیز به کار می‌رود که مستخدمان دولتی به صورت پنهانی و غیرقانونی در هنگام انجام معاملات دولتی به نفع خود دریافت می‌کنند.

پورسانت چیست؟

لغت پورسانت از زبان فرانسه گرفته شده است. در کشور ما برای آن کلمه «درصدانه» در نظر گرفته شده است. درصدانه در واقع درصدی از مال محسوب می‌شود. پورسانت از یک طرف می‌تواند یک حق کمیسیونی باشد که در قالب پرداخت میزان مشخص از مبلغ معامله نمایان می‌شود.

 

از طرف دیگر این لغت در معنای مبالغی نیز به کار می‌رود که مستخدمان دولتی به صورت پنهانی و غیرقانونی در هنگام انجام معاملات دولتی به نفع خود دریافت می‌کنند. پورسانت به صورت‌های مختلفی نظیر حق کمیسیون، هدیه یا پاداش پرداخت می‌شود.

 

سوال: کسب درآمد از طریق بازاریابی شبکه ای چه حکمی دارد؟ آیا پورسانتی که گرفته می شود، حلال است؟

 

پاسخ: اگر در بازاریابی شبکه ای سود در مقابل معرفی مشتری و خریدار واقعی و یا بازاریاب دیگر داده شود، اشکال شرعی ندارد، البته چنین فعالیتهایی بنا بر احتیاط نباید بر خلاف قانون باشد؛ اخذ پورسانت برای کار حلال اگر خلاف مقررات نباشد، اشکال ندارد.

استفتائات آیت الله شبیری زنجانی

 

سوال: آيا پورسانت حلال است؟

 

پاسخ: فى نفسه اشكال ندارد ولى اگر كارمند دولت باشد و قانون أن را منع كند جايز نيست.

استفتائات آیت الله سیستانی

 

سوال: آیا پرداخت پورسانت به همکاران در مشاغل وابسته (به طور مثال: پرداخت پوسانت لوازم فروش به تعمیر کار) برای معرفی مشتری اشکالی دارد؟

 

پاسخ: اين كار شما در صورتى صحيح است كه فروشنده مقدارى از منافع عادى خود را به واسطه واگذار كند بى آن كه چيزى بر مبلغ جنس بيفزايد، مثلا جنس را معمولا با ده درصد مى فروشند ولى در اين مورد قسمتى از ده درصد منافع را به واسطه واگذار مى كنند و امّا تنظيم فاكتور دروغين بااضافه بر مبلغ، حرام است و خداوند رازق است.

استفتائات آیت الله مکارم شیرازی

 

سوال: شخصی پول را که همان اجرت کار است و بیشتر نیست را در قبال انجام کاری از صاحب کار دریافت می کند ولی به صاحب کار اعلام می کند که من این کار را انجام نمی دهم و انجام آن را به دیگری محول می کنم و صاحب کار نیز این را قبول کند حال سوال این است که اگر از کل مبلغ دریافتی مقداری را برای خود برداشته و مقدار باقی مانده را به عامل پرداخت کند و عامل نیز راضی شود و با همان کیفیت کار را انجام دهد حکم مبلغی که واسطه برای خود برداشته چیست؟ در صورتی که عامل به واسطه بگوید که بخاطر شما با مبلغ کمتر یا بدون دریافت دستمزد حاضرم کارتان را انجام دهم باز هم اشکال دارد؟

 

پاسخ: درصورتی که خودش هیچ کاری روی آن انجام نداده باشد گرفتن این پول اشكال دارد مگر این که کسی که عامل بوده به واسطه بگوید حق من بیشتر از این مبلغ می باشد که به من پرداخت کرده اید و من آن مقدار را به شما هدیه کردم در این صورت دریافت ما به التفاوت توسط واسطه مانعی ندارد.

 

احکام نبش قبر

نبش قبر,حکم نبش قبر،حکم شرعی نبش قبر

نبش قبر از دیدگاه اسلام فعلی حرام است

 

نبش قبر از دیدگاه همه مذاهب اسلامی حتی در وهابیت حرام است، زیرا شکافتن و نبش قبر که موجب نمایان شدن جسد متلاشی شده میت می‌شود، اهانت و هتک حرمت به وی تلقی شده حتی در صورت وجود برخی امور لازم و عقلایی، اکثر علما حتی‌الامکان بدیل دیگری جایگزین و از این کار پرهیز می‌کنند ولی موارد استثنائی نیز برای آن وجود دارد. مراجع عظام تقلید در خصوص چگونگی و جزئیات نبش قبر دیدگاه‌های متفاوتی دارند که در ادامه به آن پرداخته‌ایم.

نبش قبر از دیدگاه اسلام

اسلام دینی کامل و جامع است که تمام نیازهای مادی و معنوی انسان را از لحظه تولد تا مرگ و حتی بعد از آن پاسخ می‌دهد. یکی از شاخه‌های احکام اسلامی مسائل مربوط به اموات و مردگان است که از چگونگی دفن میت گرفته تا نحوه رفتار با جسد و نبش قبر را شامل می‌شود.

 

نبش در لغت به معنای شکافتن گور، کندن زمین و بیرون آوردن چیزی از زمین می‌باشد. منظور از نبش قبر آنست که جسد میّتی که با دفن پوشیده شده آشکار شود.

 

در احکام اسلامی بر حفظ حرمت و شأن اموات مسلمان از زن و مرد گرفته تا کودک و حتی افراد دیوانه تاکید بسیاری شده است، از این رو شکافتن و نبش قبر که موجب نمایان شدن جسد متلاشی شده میت می‌شود، اهانت و هتک حرمت به وی تلقی شده و بنابر اجماع فقها حرام و ممنوع است.

 

روایاتی که از پیامبر خاتم رسیده، احترام مرده همچون زنده بر همگان واجب است و اگر حفظ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بیشتر است، پس حرمت نبش قبر مؤمنی همچون حجر بن‌عدی که از پارسایان روزگار بود، از حرمت تخریب کعبه بیشتر است. بنابراین بانیان این کار،  عملی خلاف شرع انجام داده‌اند و یقیناً مسلمانان جهان هیچ گاه این بی‌حرمتی آنان را فراموش نخواهند کرد.

 

همۀ علمای شیعه، حکم به حرمتِ نبش قبرِ مؤمن داده­اند، حتی برخی از علما در آثارِ خود ادعای اجماعِ فریقین را در این مطلب کرده‌اند. نبش قبر مردگان و نیز انتقال جسدشان پس از دفن کردن جایز نیست. مگر بنابر شراط زیر:

 

اگر در قبر مالی ارزشمند باشد و یا میت را در زمین یا کفن غصبی دفن کرده باشند، نبش قبر به شرط عدم گذشت زمان زیاد و با شرایط خاصی جایز است، اما اگر مرده بدون کفن کردن، دفن شده باشد و یا بر وی نماز خوانده نشده باشد، نبش جایز نیست؛ زیرا نمازی را که خوانده نشده با نماز بر قبرِ میت می‌توان جبران کرد و دفن شدن و پوشانیده شدنِ بدنِ وی به وسیله خاک، از کفن کردن کفایت می‌کند؛ چون نبش قبر به نوعی مُثله کردن و هتکِ حرمتِ مرده به حساب می‌آید. همچنین اگر ختنه‌نشده دفن شده باشد، نبش نمی‌شود. اگر کسی جواهری را ببلعد و بمیرد، نبش نمی­شود. البته صاحب آن مال می‌تواند قیمت مالش را از ترکه میت بردارد.

(طوسی، محمد بن‌حسن، المبسوط في فقه الإمامية، ج‌1، ص93؛ همو، الخلاف، ج‌1، ص730)

 

جنبۀ دیگری که مورد بحث قرار گرفته است، زمانِ لازم برای خارج شدنِ قبر از حکمِ قبر است. در روایات رسیده از خاندان عصمت و طهارت و نیز در کلام علما تصریح شده است که باید به اندازه‌ای از دفن مرده گذشته باشد که اطمینان حاصل شود جنازه از بین رفته است، و الّا نبش قبر جایز نیست.

 

حکم قبور اهل بیت (ع)

در روایتی حضرت امام صادق (ع)  فرموده است: همانا خداوند عزّ و جلّ استخوان‌هاى ما را بر زمين حرام گردانيده و گوشت‌هاى بدن ما را بر كرم حرام ساخته است تا چيزى از آن نخورند. بنابراين چون بدن انبيا و اوصيا همچون گوشت و استخوان آن در قبر سالم مي‌ماند، حکم دیگر قبور را ندارد و باید همیشه مورد احترام قرار گیرد. بنابراین در فقه شیعه حکم اولی نبش قبر، حرمت است و باید به آن ملتزم بود.

(شیخ صدوق، محمد بن‌علی، پیشین، ج‌1، ص191‌)

 

آیت‌الله خامنه‌ای:

– نبش قبر جايز نيست مگر آنکه بدن تبديل به خاک شده باشد.

– تخريب قبور مومنين و نبش آنها جايز نيست، حتى اگر براى تعريض کوچه‏‌ها باشد، و در صورت وقوع نبش قبر و آشکار شدن بدن ميّت مسلمان يا استخوان‏هاى آن که هنوز پوسيده نشده‏‌اند، واجب است دوباره دفن شوند.

 

سؤال: نبش قبر و انتقال اجساد چه حكمى دارد؟

پاسخ: نبش قبر براى نقل به غير مشاهد مشرفه جايز نيست و براى نقل به مشاهد مشرفه نيز اگر ميت وصيت نکرده باشد اشکال دارد؛ اما اگر وصيت کرده باشد که او را در مشاهد مشرفه دفن کنند و از روى فراموشى يا جهل به وصيت و يا مخالفت با آن در جاى ديگر دفن شده باشد، مى‌توانند نبش کنند و او را به مشاهد مشرفه انتقال دهند، البته در صورتى که بدن تغيير نيافته باشد و تا وقت دفن نيز به گونه‌اى تغيير نكند که موجب هتک ميت و ايذاء زنده‌ها باشد.

 

سؤال: بيرون آوردن جنازه ميت با توجه به مدت مديدى كه از دفن آن مى‌‌گذرد و انتقال آن به قبرستان ديگر چه حكمى دارد؟ امكان دارد از محل قبرستان خاك‌بردارى شود و در اثر خاك‌بردارى اجساد و بقاياى آنها نمايان گردند، در اين صورت حكم شرعى چيست؟

پاسخ: نبش قبر و بيرون آوردن اجساد، جايز نمى‌‌باشد مگر آن كه خود قبور با حفر اطراف آن و بتون‌ريزى بدون آن‌كه مستلزم نبش قبر شود، منتقل گردد و در صورت خاك‌بردارى و رؤيت جسد بايد فوراً دفن شود.

 

سؤال: اگر آگاهی از داخل قبر و تصویر برداری از آنچه در آن است، بدون کندن و خاکبرداری، ممکن باشد، آیا بر این عمل نبش قبر صدق می‏کند یا خیر؟

پاسخ: بر تصويربردارى از بدن ميتى که در قبر دفن شده است بدون کندن و نبش قبر و آشکار شدن جنازه، عنوان نبش قبر صدق نمى‏کند.

 

حکم نزدیکی در دوران قاعدگی

احکام نزدیکی در زمان استحاضه,حکم نزدیکی در دوران قاعدکی,احکام نزدیکی

احکام نزدیکی در دوران قاعدگی

 

احکام نزدیکی در زمان استحاضه

مقاربت و نزديكي جنسي در ايام عادت ماهانه بانوان حرام است. زن و شوهر نمي توانند جماع (از جلو) داشته باشند برخی از مراجع قائل به وجوب پرداخت کفاره برای نزدیکی در ایام حیض هستند. تا خانم از حیض پاک نشده است، رابطه جنسی با شوهر بر هر دو حرام است.

 

ساير استمتاعات در دوران پریودی جايز است يعني زوجين مي توانند رابطه عاشقانه بدون دخول داشته باشند. و اگر مني خارج شود بايد احكام شخص جنب را رعايت نمايند و غسل جنابت كنند.  بنابراين ملاعبه و تحریک کردن با دست و ماساژ اعضای تناسلی همسر به قصد خروج منی و ارگاسم اشکالی ندارند. البته كاميابي از ناف تا زانوي زن كراهت دارد، مگر آنكه از روي لباس باشد.

(آیت الله مهدی هادوی تهرانی)

 

اگر خانم از حیض پاک شد اما هنوز غسل حیض نکرده آیا می تواند نزدیکی کند، اکثر مراجع فرموده اند می تواند هر چند بهتر است غسل کند.

 

كفاره نزديكی در زمان حيض

هرگاه مرددر حال حيض با همسر خود نزديكى كند مستحبّ است كفّاره دهد و كفّاره آن، در ثلث اوّل روزهاى حيض، يك مثقال طلاى سكّه دار، يا قيمت آن است (مثقال شرعى 18 نخود مى باشد) و اگر در ثلث دوم باشد نيم مثقال و اگر در ثلث سوم باشد يك چهارم مثقال است، بنابر اين اگر ايّام عادت شش روز است دو روز اوّل يك مثقال، دو روز وسط نيم مثقال و دو روز آخر يك چهارم مثقال كفّاره دارد.

هرگاه بخواهد قيمت طلا را بپردازد بايد به قيمت روزى كه مى پردازد حساب كند.

بازى كردن با همسر در حال حيض، حرام نيست و كفّاره هم ندارد.

هرگاه نزديكى را تكرار كند مستحبّ است كفّاره را نيز تكرار كند.

اگر مرد در حال نزديكى بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدانشود، گناه كرده و بنابر احتياط مستحب بايد كفّاره نيز بپردازد.

(حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)

 

سوال: حکم نزدیکی کردن انسان با همسرش در حال حیض چیست؟ و آیا نیاز به پرداخت کفاره می باشد؟

پاسخ: این کار حرام است و احتیاط آن است کفاره آن را بپردازید.

(حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)

 

سوال: زمان پریودی من 5 روز است به علت فراموشی شماره روزها در روز 4 بعد از تفحص از پاکی و یقین به پاکی نزدیکی کردم ولی بعد از نزدیکی متوجه وجود خون شدم و اینکه در روز چهارم بودم ایا این کار من کفاره دارد وظیفه من چیست؟

پاسخ: آمیزش در حال حیض بر هر دونفر (زن و شوهر) حرام است و بنابر احتياط واجب كفاره دارد ولی چون برخی از آیات عظام مانند: سيستانی، وحیدخراسانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، مظاهری، شبیری زنجانی و نوری همدانی کفّاره را واجب نمیدانند میتوان به فتوای یکی از همین مراجع عطام که دادن کفّاره را واجب نمی دانند رجوع کرد و کفّاره نداد؛ ولی از گناه ناخواسته لازم هست توبه و استغفار کرد.

 

سوال: من همیشه به علت تنبلی تخمدان پانزده روز پریود میشوم، و معمولا اول و آخر پریودیم به صورت لکه هستش، میخواستم بدونم من در زمان لکه بینی میتونم جماع کنم؟

پاسخ: توجه داشته باشید که مدت حیض ( پریود) هیچ زنی بیشتر از ده روز نمی باشد، و اگر از 10 روز تجاوز کرد از حیض محسوب نمی گردد و مانع نماز، روزه و جماع نمی باشد. فردی که حیض او بیشتر از ایام عادت او شده است تمامی روزهائی که مازاد بر عادت او هستند استحاضه نام دارد و مانند شخص معذور نمازهایش را می بایست بجا آورد و همینطور مانع جماع نمی باشد.

 

مهریه و احکام آن از دیدگاه مراجع تقلید

احکام مهریه,نظر مراجع درباره ی مهریه,مهریهنظر مراجع درباره ی شرایط تعیین و پرداخت مهریه

 

مهر در لغت به معنای ‌پول یا مالی است که به ذمه شوهر گذاشته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود تا به زوجه بدهد. و مهریه در اصطلاح عبارت از مالی است که به مناسبت عقد نکاح مرد ملزم به دادن آن به زن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

فتاوای آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سره)

سؤال: مسأله ای که اکثر جوانان در موقع ازدواج با با آن رو به رو هستند گرفتن مهریۀ زیاد از طرف والدین دختر می باشد، با توجه به اینکه کراراً از وعاظ و سخنرانان مذهبی شنیده ایم که گفته اند« گرفتن مهریۀ زیاد بر خلاف اصول اسلامی است» نظر حضرت عالی در مورد زیاد بودن مهریه چیست؟

جواب: در إسلام حدی برای مهریه به نحو لزوم معین نشده، ولی مستحب می باشد که مخارج ازدواج و همچنین مهریه را کم کنند . و نیز مستحب است مقدار مهریه از مهر السنُة که پانصد درهم است زیاد تر نباشد.

 

سؤال: جوان 22 ساله ای در أثر تصادف با ماشین فوت کرده، زن او از پدر شوهرش مطالبۀ مهریه می نماید( در صورتی که از متوفی مالی به جا نمانده، پدر شوهر هم فقیر و بی چیز است) آیا این زن می تواند از پدر شوهرش مهریه بستاند؟

جواب: پدر شوهر ضامن مهریه نیست.

 

سؤال: در مورد مهریه آیا همان مقدار که موقع ازدواج ذکر شده معتبر است، یا باید به میزان ارزش روز داده شود؟

جواب: مقدار مهریه همان است که در عقد قرارداده شده، و با اختلاف ارزش پول و قدرت خرید تغییر پیدا نمی کند.

 

سؤال: آیا در تعیین مقدار مهریه توافق دختر و پسر کافی است یا آنکه والدین آنان هم حق إعمال نظر دارند؟

جواب: بستگی به توافق دختر و پسر دارد.

 

سؤال: اگر کسی زن ثیّبه ای را به عقد خود در آورد و قبل از دخول طلاق دهد آیا باید تمام مهر را بپردازد یا نصف مهر را؟

جواب: در فرض مسأله نصف مهر را باید بپردازد.

 

سؤال: چند سال قبل ازدواج نمودم، زمان عقد معادل مهریۀ همسرم را به تعدادی سکه طلا تبدیل نموده و چون توان پرداخت آن را داشتم قبول کردم و بر ذمۀ خود گرفتم . اکنون پس از پنج سال قیمت سکه حدود چهارده برابر شده و تهیۀ آن در حال و آینده نیز برایم غیر ممکن و محال است، لذا بفرمائید ذمۀ من به چه چیز مشغول است؟

جواب: اگر تعدادی سکه در قرارداد مهریه در ضمن عقد ذکر شده همان را بدهکار هستید، هر چند قیمت آن اضافه شده باشد.

 

حجت الاسلام و المسلمین سید علی حسینی سیستانی

سؤال: می توان به جای مهریه ای که در هنگام عقد مورد قرار گرفته شده معادل ان چیزی دیگر داد مثلا به جای سکه طلا پول و یا چیز دیگری داد؟

جواب: مهر که در ذمه زوج مستقر است همان است که در متن عقد ذکر شده است و در مرحله اداء اگر بر چیز دیگر توافق شد اشکال ندارد.

 

سؤال: آیا می توان مهریه را صداقت در زندگی و از این قبیل قرار داد؟

جواب: خیر، مهریه باید مالیت داشته باشد.

 

سؤال: مهریه ای که ضمن عقد نکاح با رضایت طرفین بدون در نظر گرفتن تاریخ تادیه تعیین شده وعقد وازدواج صورت گرفته , آیا اگر زن بعد از ازدواج از آن صرف نظر کند ومطالبه نکند از ذمه مرد ساقط میشود یا در هر صورت باید پرداخت شود؟

جواب: اگر زن ببخشد از مرد ساقط می شود.

 

سؤال: در صورتی که سند ازدواج راجع به موعد پرداخت مهریه چیزی قید نشده باشد آیا مهریه از ابتدای ازدواج به زوجه تعلق دارد و وی میتواند در هر زمانی آنرا طلب کند و شوهر هم موظف به پرداخت آن است یا آنکه فقط در موقع طلاق ؟

جواب: مهریه از ابتدای ازدواج ملک زوجه است و اگر قرینه ای بر تاخیر نباشد حق مطالبه دارد.

 

سؤال:آیا یک زن با مهریه خود می تواند به حج واجب مشرف شود ؟

جواب: بله.

 

فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

سؤال: زیاد کردن مقدار مهریه بعد از اجرای صیغه عقد چه حکمی دارد؟

جواب: زیاد کردن مهریه بعد از عقد اشکال دارد، مگر این که در عقد خارج لازمی بوده باشد.

 

تفاوت بین نماز شیعه و سنی در چیست؟

تفاوت بین نماز شیعه و سنی,دلیل تفاوت نماز شیعه ها با سنی ها,تفاوت نماز شیعیان و اهل سنت

از نظر شيعه واجب است در دو ركعت اول نماز هاي يوميه سوره فاتحه خوانده شود

 

اهل‌سنت درباره خواندن بسم‌الله در نماز، ديدگاه متفاوتي با شيعه دارند؛ از نظر شيعه، بسم‌الله جزئي از سوره است و بايد خوانده شود و خواندن سوره هاي قرآن بدون بسم الله در نماز سبب بطلان نماز است و ترك آن در نماز جايز نيست.

تفاوت نماز اهل سنت با نماز اهل تشیع 
مذاهب اسلامی در ارکان و اصول با هم مشتر ک اند به این معنی که همه آن ها در توحید، نبوت و اعتقاد به قرآن اتفاق نظر دارند. در اصل نماز نیز، همه پیروان آیین اسلام به 5 نوبت بودن آن و تعداد رکعت های نماز هم عقیده اند اما در عمل و اجرا کمی با هم متفاوت هستند که در زیر به برخی موارد اشاره می شود.

1. اذان و اقامه
از نظر اهل‌سنت، اذان گفتن براي نماز صبح، پيش از رسيدن وقت آن، يعني پيش از طلوع‌فجر مستحب است، و لذا آنان پیش از طلوع‌فجر اذان مي‌گويند كه در حقيقت اعلام وقت نافله است تا مردم براي خواندن نماز صبح آماده شوند و پيش از آن، نمازهاي نافله را بخوانند. و چون وقت نماز صبح مي‌رسد يكبار ديگر اذان مي‌گويند و اين اذان براي اعلام داخل شدن وقت نماز صبح است و پس از آن اقامه مي‌گويند. بنابراين براي نماز صبح دوبار اذان و يك‌بار اقامه گفته مي‌شود.

 

از نظر فقهاي شيعه اذان بايد پس از داخل شدن وقت گفته شود. اهل‌سنت جمله حي‌علي خيرالعمل را در اذان صبح نمي‌گويند. در برخي از كتاب‌هاي آنان آمده است كه در زمان پيامبراسلام (ص) و زمان خليفه اول، اين جمله در اذان گفته مي‌شد و خليفه دوم از آن نهي كرد و دستور داد در اذان صبح به جاي اين جمله دوبار بگويند: الصلوه خير من النوم. شيعه عبارت اَشْهَدُ اَنَّ عَليً وَلِيُ الله را جزء اذان نمي داند ولي گفتن آنرا جايز مي داند ولي اهل سنت آوردن اين عبارت را بدعت مي شمارند.

2- خواندن بسم الله در اول هر سوره
اهل‌سنت درباره خواندن بسم‌الله در نماز، ديدگاه متفاوتي با شيعه دارند؛ از نظر شيعه، بسم‌الله جزئي از سوره است و بايد خوانده شود و خواندن سوره هاي قرآن بدون بسم الله در نماز سبب بطلان نماز است و ترك آن در نماز جايز نيست. و مستحب است كه حتي در نمازهايي كه آهسته خوانده شود، بسم‌الله در نماز بلند خوانده شود و اين يكي از شعائر شيعه است.

اما از نظر اهل سنت:
ولي بسياري از اهل‌سنت، بسم‌الله را جزء سوره نمي‌دانند، حنفي‌ها و حنبلي‌ها در عين حال كه آن را جزء سوره نمي‌دانند ومي گويند خواندن بسم الله در اول سوره در نماز واجب نيست و ترك آن جايز است. اما در عين حال خواندن آن را در آغاز حمد و سوره مستحب مي‌دانند؛ ولي به نظر آنها اگرچه نماز جهري باشد مانند نمازهاي مغرب و عشاء بايد بسم‌الله آهسته خوانده شود.
از نظر مذهب حنفي، حنبلي و مالكي: بسم الله در هر سوره ، جزء سوره نمي باشد . اما از نظر شافعي بسم الله جزء هر سوره است و ترك آن در نماز جايز نيست.

3- قرائت سوره فاتحه در دو ركعت اول نمازهاي يوميه:
از نظر شيعه واجب است در دو ركعت اول نماز هاي يوميه سوره فاتحه خوانده شود. اگر سوره ديگري از قرآن به جاي آن خوانده شود، صحيح نيست و نماز باطل است. در دو ركعت سوم و چهارم، نماز گزار مي تواند تسبيحات اربعه بخواند و مي تواند به جاي آن سوره حمد يعني فاتحه را بخواند.

اما از نظر اهل سنت: بنابر مذهب حنفي، خواندن سوره فاتحه در دو ركعت اول نماز به طور معين لازم نيست، بلكه اگر سوره ديگري به جاي فاتحه خوانده شود ،نماز صحيح است.
اما نظر شافعي و مالكي و حنبلي آن است كه خواندن سوره فاتحه در تمام ركعت هاي نماز واجب است، بدون فرق بين دو ركعت اول يا ركعت هاي سوم وچهارم نماز. هم چنين فرق بين نماز واجب و مستحب نمي باشد. در تمام نماز ها و در تمام ركعت ها خواندن حمد به نظر اين سه مذهب واجب است.

4- خواندن سوره بعد از فاتحه:
از نظر شيعه خواندن سوره در ركعت اول و دوم نماز بعد از خواندن سوره حمد (فاتحه) واجب است و بايد يك سوره كامل خوانده شود.

از نظر اهل سنت:
به نظر حنبلي در دو ركعت اول نماز فقط خواندن يك سوره كفايت مي كند، هر سوره كه باشد، بلكه هر مقداري كه ازآيات قران خوانده شود، كفايت مي كند؛ اگر كسي حمد را هم بخواند، خواندن سوره بعد از حمد واجب نيست. اما به نظر سه مذهب ديگر، خواندن يك سوره در دو ركعت اول نماز بعد از خواندن سوره فاتحه، مستحب است، نه واجب.

5- جهر و اخفات در نماز:
از نظر شيعه واجب است قرائت حمد و سوره در نماز صبح و مغرب و عشا بلند خوانده شود. در نماز ظهر و عصر واجب است آهسته خوانده شود.

اما از نظر اهل سنت:
به نظر حنفي: جهر و اخفات در نماز واجب نيست، بلكه مستحب هم نيست و نماز گزار مخير است كه قرائت را بلند بخواند يا آهسته.
اما شافعي مطابق با مذهب شيعه در مسئله جهر و اخفات فتوا دارد.
از نظر مالكي و حنبلي، جهر در نماز صبح و مغرب و عشا مستحب است.

 

تفاوت بین نماز شیعه و سنی,دلیل تفاوت نماز شیعه ها با سنی ها,تفاوت نماز شیعیان و اهل سنت

از نظر شيعه گفتن آمين در نماز حرام است و نماز باطل است

6- تكتف: دست گذاشتن روي هم در نماز
از نظر شيعه گذاشتن دست روي هم در نماز باطل است.

اما از نظر مذاهب اهل سنت:
قرار دادن دست راست بر روي دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموري است كه استحباب آن بين فقهاي سه مذهب از مذاهب چهارگانة اهل سنّت مشهور است:

حنفي‌ها مي‌گويند:روي هم گذاشتن دست‌ها در نماز، سنّت است وواجب نيست، و براي مرد بهتر است كه كف دست راستش را بر پشت دست چپ، زير ناف قرار دهد، و زن دست‌ها را بر سينه‌اش بگذارد.

شافعي‌ها مي‌گويند: گذاشتن دست روي يكديگر، در نماز، براي مرد و زن سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ زير سينه و بالاي ناف به سمت چپ قرار دهد.

حنبلي‌ها مي‌گويند: گذاشتن دست‌ها روي هم، سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زير ناف قرار دهند.

فرقه مالكيّه بر خلاف سه مذهب فوق مي‌گويند: آويختنِ دست‌ها در نمازهاي واجب، مستحب است.

7- گفتن آمين در نماز:
از نظر شيعه گفتن آمين در نماز حرام است و نماز باطل است.
اما از نظر چهار مذهب اهل سنت مستحب است.

8- خواندن قنوت:
به نظر شيعه در تمام نماز هاي يوميه خواندن قنوت مستحب است.

اما به نظر مذاهب اهل سنت:
به نظر حنفي ها و حنابله: در غير نماز وتر در نمازهاي ديگر قنوت ندارد.
به نظر شافعي و مالكي: خواندن قنوت فقط در نماز صبح مستحب است.

9- برگرداندن صورت به چپ و راست در حال خواندن سلام
شافعي‌ها و حنفي‌ها و حنبلي‌ها عقيده دارند كه مستحب است نمازگزار در حال خواندن سلام نماز، در سلام اول صورت خود را به طرف راست و در سلام دوم به طرف چپ برگرداند، آن هم به اندازه‌اي كه از پشت‌سر صورت او ديده شود. مالكي‌ها نيز اين كار را مستحب مي‌دانند، ولي آن را به سلام آخر اختصاص داده‌اند. از نظر شيعه نمازگزار هنگام سلام نماز نبايد صورتش از قبله منحرف شود.

10- عبور از مقابل نمازگزار.
از نظر اهل‌سنت عبور كردن از مقابل نمازگزار حرام است، حتي در بعضي از كتاب‌هاي حديثي آنان آمده است كه نمازگزار بايد مانع عبور عابر از مقابل خود باشد، اگرچه اين كار به درگيري بكشد و كسي كه از مقابل نمازگزار عبور مي‌كند شيطان است. به همين جهت وقتي در مكه يا مدينه از مقابل كسي كه نماز مي‌گذارد، عبور كنيد، با اعتراض شديد او و ديگران روبرو مي‌شويد و حتي ممكن است براي اين كار خشونت هم نشان بدهند.

 

بنابراين زائران ايراني بايد از پيش، به اين مسئله توجه داشته باشند. از نظر شيعه عبور از مقابل نمازگزار حرام نيست ولي مستحب است كه نمازگزار حايلي مانند عصا يا تسبيح يا چوب يا ريسمان قرار دهد تا ميان او و كساني كه از مقابل او عبور مي‌كنند قرار گيرد و اين از باب احترام به نماز و رمز انقطاع از مردم به سوي خداست.

 

 

11-محل سجده
از نظر شيعه، سجده بايد بر زمين (خاك و سنگ) و چيزهاي غير خوراكي كه از زمين مي‎رويد باشد و سجده بر خاك از همه بهتر است. ولي اهل سنّت در مورد محلّ سجده توسعه بيشتري قايل هستند و سجده بر فرش، سجاده و… را نيز جايز مي‎دانند.
12- شيعيان و اهل سنت در مقدار خم شدن در هنگام ركوع متفق القولند؛ جز حنفي‎ها كه خم نمودن سر را كافي مي‎دانند.

اركان نماز:
13- اركان نماز را اهل سنّت چهار تا مي‎دانند (قيام و ركوع، سجود و قرائت) و بعضي از آنها نيّت را اضافه نموده‎اند ولي شيعيان اركان نماز را پنج تا مي‎دانند (نيّت، تكبيرة الاحرام، قيام، ركوع، سجود)

 

14- وقت نماز
اهل سنّت مي‎گويند نمازهاي پنجگانه بايد در پنج وقت (ظهر، عصر، مغرب، عشاء، صبح) خوانده شود ولي از نظر شيعه در پنج وقت خواندن افضل و مستحب است.

15- درباره صلوات عبارت آل محمد را اهل سنت از صلوات حذف مي كنند و در تشهد كه صلوات آن واجب است اين عبارت را نمي گويند و نماز ناقص مي خوانند.

آیا امتحان الهی فقط مخصوص بعضی افراد است؟

امتحان الهی,امتحان الهی برای پیامبران,آزمایش الهی

امتحان یک سنّت الهی است

 

امتحان همه به یک نحو نیست. یکی به فقر امتحان می‌شود و دیگری به غنا، یکی به مصیبت امتحان می‌شود و دیگری به وفور نعمت، یکی با عافیت و دیگری به امراض و یکی به علم و موفقیت‌های علمی و دیگری به توفیق عبادت و ریاضت!

آزمایش و امتحان الهی

حکمت مشکلات طبیعی در زندگی
انسان طبیعتاً به گونه‌ای است که اگر به خود وانهاده شود و هیچ مشکل و سختی خاصی نداشته باشد، به خود مغرور شده و به تکبر و استکبار کشیده شده، از عواقب سوء عملکرد خود و پیشامدهای بعدی غافل می‌شود.

برای پیشگیری از این معضل، حکمت الهی اقتضا نموده که زندگی دنیوی انسان محفوف به ضعف‌ها و گرفتاری‌ها و مشکلاتی طبیعی، یا خود ساخته انسان باشد، از این رو حوادثی؛ چون بیماری‌ها، مرگ و معلولیت‌ها، فقر و غنا، سیل و زلزله و طوفان و آتش فشان، حشرات موذی و حیوانات درنده و… را بر جسم انسان محیط نموده و نفس او را با عقل و شهوت، هادیان الهی از یکسو، و شیطان و خناسان انسی از سوی دیگر، و محدودیت در دنیا و لزوم علم و ایمان به غیب درگیر نموده است.

 

آیا امتحان الهی فقط مخصوص بعضی افراد است؟
امتحان یک سنّت الهی است که در تمام امت های پیشین جاری بوده است و حتّی شامل انبیاء بزرگ الهی نیز شده است. آنها نیز با شدیدترین و سخت ترین آزمایش ها روبرو بوده اند. امتحان و آزمایش الهی از سنّت های دائمی پروردگار برای همه انسان هاست.

 

آزمون های الهی جنبه پرورشی دارد؛ یعنی همان گونه که «طلا» را به بوته می برند تا زیر فشار آتش ناخالصی هایش بسوزد و خالص گردد یا سربازان را با کارها و اعمال سنگین و خشن تمرین مقاومت و پایداری می دهند تا سطح کارآئی آنها را از این طریق بالا برند، آزمون های الهی درست به همین صورت است. انسان ها را مقاوم تر، آگاه تر و خالص تر می سازد و در یک کلمه آزمون های الهی وسیله تکامل و پرورش روح و جسم انسان است.(1)

علاوه بر شکوفایی استعداد نهفته در وجود بندگان، هدف دیگر آزمون های الهی سنجش میزان صداقت آنهاست. خداوند در اولین آیه سوره عنکبوت می فرماید: (آیا مردم گمان می کنند بدون امتحان رها می شوند، نه هرگز بلکه همگی باید امتحان دهند)؛ «اَ حَسِبَ النَّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ» و در دومین آیه سوره انسان می فرماید: (ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم، و او را می آزماییم)؛ «اِنَّا خَلَقْنَا الْانسَانَ مِن نُّطْفَهٍ اَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ». همان طور که دیدیم در این دو آیه دو واژه «الناس» و «الانسان» شامل تمام انسان ها می گردد و از آن عمومیّت فهمیده می شود و امتحان را مختص گروهی خاص نمی داند.

علاوه بر این آیات، روایاتی که در موضوع آزمایش مردم آمده است بیانگر عمومیّت این سنّت الهی است. از جمله امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ اَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا»(2)؛ (باید مردم آزمایش شوند و از یکدیگر امتیاز یابند و غربال شوند).

در روایتی دیگری، ابو بصیر می گوید: از امام محمد باقر(علیه السّلام) شنیدم که می فرمود: «وَ اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ کَمَا یُغَرْبَلُ الزُّوَانُ مِنَ الْقَمْحِ»(3)؛ (به خداقسم تمیز داده می شوید و آزمایش خواهید شد؛ به خداقسم غربال می شوید، چنان که دانه تلخ با غربال از گندم جدا می شود).

امتحان الهی، سنّتی است که در تمام امّت های پیشین جاری بوده است. سومین آیه سوره عنکبوت به همین حقیقت اشاره دارد که: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»؛ (ما کسانی را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم).

آزمون الهی آن قدر وسیع و گسترده است که حتّی انبیاء الهی نیز با آن روبرو بوده اند. قرآن نمونه هایی از امتحانات پیامبران را نیز بازگو کرده است، آنجا که در آیه124سوره بقره می خوانیم: «وَ اِذِ ابْتَلی اِبْراهِیمَ رَبُّهُ»؛ (خداوند ابراهیم را امتحان کرد). در جایی دیگر در آیه40 سوره نمل آمده است: (هنگامی که یکی از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور برای او حاضر کرد، سلیمان گفت: این لطف خدااست برای اینکه مرا امتحان کند آیا شکرگزاری می کنم یا کفران؟)؛ «فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی اَ اَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ».

آزمونی که برای یک انسان پیش می آید در عین حال آزمونی است برای دوستان و اطرافیان او، تا میزان صداقت و دوستی آنها محک زده شود که تا چه حد وفادار اند. باید چنین باشد، چرا که در مقام ادّعا هر کس می تواند خود را برترین مومن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفی کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود، باید معلوم گردد تا چه اندازه نیات درونی و آمادگی های روحی با این گفته ها هماهنگ یا ناهماهنگ است؟(4) و دوستان خدا کسانی نیستند که تنها به هنگام روی آوردن نعمت به یاد او باشند، دوستان واقعی کسانی هستند که در «سراء» و «ضراء» در بلا و نعمت، در بیماری و عافیت، و در فقر و غنا به یاد او باشند، و دگرگونی های زندگی مادی ایمان و افکار آنها را دگرگون نسازد.

 

نتیجه بلایای انبیاء و اولیاءالله
۱. تقویت اراده و نفوس ایشان و گسترش سعه وجودی آنها و تقویت ولایت تکوینی ایشان.
۲. ارتقای درجات ایشان در منازل آخرت.
۳. تنفر هر چه بیشتر ایشان از دنیا و تبعات آن و رغبت بیشتر آنها به آخرت و آنچه نزد خداوند برای ایشان مهیا می‌گردد.
۴. تکثیر در تضرع و الحاح و التجا به حق و یاد خدا و کسب زاد و توشه بیشتر برای آخرت.

 

انواع امتحانات الهی
امتحان همه به یک نحو نیست. یکی به فقر امتحان می‌شود و دیگری به غنا، یکی به مصیبت امتحان می‌شود و دیگری به وفور نعمت، یکی با عافیت و دیگری به امراض و یکی به علم و موفقیت‌های علمی و دیگری به توفیق عبادت و ریاضت! و ممکن است یک انسان گاهی به این آزموده شود و گاه به آن، و این بستگی به این دارد که خود را مهیای کدام آزمون کرده باشد.

البته این آمادگی نتیجه سوابق عملکرد او است. چه بسا خود نیز به آن آگاه نباشد. ابتلائاتی که ذکر آنها گذشت فراگیرند و هر انسانی به نوعی با آن درگیر است و گریزی از آن ندارد. [5] [6] [7]

 

لکن برخی ابتلائات در پی تخلفات انسان و سرپیچی او از فرامین الهی پیش می‌آید، تا او را تنبیه نموده و متوجه خطای خود نماید. این گونه ابتلائات تنها برای غیر معصومین‌ مورد پیدا می‌کند؛ زیرا آنان از هرگونه عصیان منزه‌اند، لذا آمرزش گناهان ایشان به واسطه این ابتلائات معنا ندارد.

نشانه های اخلاص چیست؟

 

نشانه های اخلاص,اخلاص,اخلاص در عمل

مخلص آن است که اگر چیزی از او آشکار شد، همان با باطن وی هماهنگ باشد

 

نشانه های اخلاص

اخلاص صفتی نفسانی است و هرگز ظاهر نمی شود، امّا برخی آثار و تبعات می توانند حکایت از وجود کلّی صفت اخلاص و نه در خصوص عملی خاص بنمایند.

1- اعمال نیک
اعمال نیک و انجام حسنات و ترک رذائل، هر چند با وجود صفت اخلاص اهمیت می یابند ولی به طور کلی حاکی از وجود اخلاص نوعی و کلی در ریشه جان آدمی هستند، کما اینکه معاصی و رذائل، حاکی از عدم وجود اخلاص می باشند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: کسی که با اخلاص شهادتین را بر زبان جاری کند و آن را با چیزی نیامیزد، به بهشت وارد می شود. حضرت امیر علیه السلام برخاست و گفت: چگونه با اخلاص بگوید و چیزی با آن مخلوط نکند؟ پیامبر خدا در پاسخ فرمود: حرص دنیا، جمع آن از راه نامشروع، رضایت از دنیا، بهترین سخن ها با بدترین اعمال، این ها آمیزه ها هستند.

فَمَنْ لَقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَیسَ فیهِ شَی ءٌ مِنْ هذِهِ الْخِصالِ وَ هُوَ یقُولُ لا الهَ الّا اللَّهُ، فَلَهُ الْجنَّةُ فَانْ اخَذَ الدُّنْیا وَ تَرَک الآخِرَةَ فَلَهُ النَّارُ.[1]
پس کسی که خداوند متعال را ملاقات کند و چیزی از این خصلت ها با وی نباشد و بگوید لااله الااللَّه، بهشت برای اوست، و آنکه دنیا را بگیرد و آخرت را ترک کند. آتش بر او لازم است.
و نیز فرموده اند:

تَمامُ الْاخْلاصِ اجْتِنابُ الْمَحارِمِ.[2]
همه اخلاص در پرهیز از محرمات نهفته شده است.
و این روایت نیز از حضرت امیر علیه السلام نقل شده است.

تَمامُ الْاخْلاصِ تَجَنُّبُ الْمَعاصی.[3]
همه اخلاص، پرهیز از گناهان است.

2- عدم انتظار ستایش
آنکه عمل نیک را به انتظار ستایش دیگران انجام می دهد، پیداست، برای خداوند آن را انجام نداده است.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: انَّ لِکلِّ حَقٍّ حَقیقَةً وَ ما بَلَغَ عَبْدٌ حَقیقَةَ الْاخْلاصِ حَتّی لا یحِبَّ انْ یحْمَدَ عَلی شی ءٍ مِنْ عَمَلٍ للَّهِ.[4]
هر حقّی حقیقتی دارد و کسی به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر اینکه ستوده شدنش را برای عملی که به خاطر خدا انجام داده است، دوست نداشته باشد.

3- هماهنگی ظاهر و باطن
مخلص آن است که اگر چیزی از او آشکار شد، همان با باطن وی هماهنگ باشد.
قال علی علیه السلام: مَنْ لَمْ یخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِیتُهُ، وَ فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ، فَقَدْ ادَّی الْامانَةَ وَ اخْلَصَ الْعِبادَةَ.[5]
آنکه پنهان و آشکارش، و عمل و گفتارش با هم مخالف نباشد، امانت الهی را اداء و عبادت را خالصانه انجام داده است. ظاهر و باطن از سه حال خارج نیستند، یا ظاهر برتر از باطن است و یا بلعکس می باشند و یا هر دو مثل هم هستند. خداوند به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام وحی فرمود که:
یا مُوسی مَنْ کانَ ظاهِرُهُ ازْینُ مِنْ باطِنِهِ فَهُوَ عَدُوّی وَ مَنْ کانَ ظاهِرُهُ وَ باطِنُهُ سَواءً فَهُوَ مُؤْمِنٌ حقّاً، وَ مَنْ کانَ باطِنُهُ ازْینُ مِنْ ظاهِرِهِ فَهُوَ وَلِّی.[6]

ای موسی آنکه ظاهرش زیباتر از باطنش باشد دشمن من است و آنکه ظاهر و باطنش یکی باشد مؤمن حقیقی است و آنکه باطنش زیباتر از ظاهرش باشد، ولی من است.

 

عزرائیل چطور جان انسان را میگیرد؟

عزرائیل چطور جان انسان را میگیرد,لحظه مرگ,قبض روحاينكه در لحظه مرگ حضرت عزرائيل حاضر می‏شود، امر مسلمى نيست

آيا به هنگام جان سپردن عزرائيل انسان را به يك باره خفه مى كند و انسان مى ميرد؟

مرگ يعنى انتقال از جهان جسمانى و عالم مادى به عالم برزخ ‏(۱)

اما اينكه در لحظه مرگ حضرت عزرائيل براى قبض روح حاضر می‏شود، امر مسلمى نيست. بلكه ظاهر قرآنى خلاف آن است. زيرا در قرآن چهار دسته آيات است كه به مرگ اشاره دارد:

دسته اول آياتى كه مرگ را مستقيما به خدا نسبت مى‏دهند: «الله يتوفى الانفس حين موتها خدا جان را در زمانه مدت آن مى‏گيرد»،(۲)

دسته دوم آياتى كه مرگ را به حضرت عزرائيل ملك الموت نسبت مى‏دهد: «قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم بگو جان شما را فرستند مرگ كه بر شما وكيل است، مى‏گيرد»،(۳)

دسته سوم آياتى كه مرگ را به فرستادگان الهى نسبت مى‏دهد: «توفّته رسلنا جان او را فرستادگان ما مى‏گيرد»،(۴)

دسته چهارم آياتى كه مرگ را به فرشتگان الهى نسبت می‏دهد: آيات ۲۸ و ۳۲ سوره نحل و ۹۷ سوره نساء.

دليل اين اختلاف نسبت‏ها اين است كه مراتب و اسباب مرگ مختلف است. ملائكه (يا همان فرستادگان الهى) علت نزديكتر و سبب قريب مرگ هستند كه مأمور از طرف ملك‏الموت هستند. و حضرت عزرائيل ما فوق آنها و فرمانده آنهاست كه او نيز، مستقيما از خدا دستور مى‏گيرد و به ملائكه دستور مى‏دهد. خلاصه اينكه فرمانده اصلى خداست و فرمانده ميانى حضرت عزرائيل و اقدام كننده ملائكه هستند،(۵)

آیین همسرداری در اسلام

 

آیین همسرداری در اسلام,نکات همسرداری,ایین همسرداری ازدیدگاه اسلامآیین همسرداری از دیدگاه اسلام

 

امروزه یکی از مهم ترین مشکلات خانواده ها نداشتن مدیریت صحیح در زندگی است؛ بسیاری از اختلافات، چالش ها و مشاجرات که مقدمه فروپاشی خانواده هاست، ناشی از نداشتن الگویی کامل در اداره خانواده است. لذا بر آن شدیم تا آیین همسرداری اسلامی را که بر گرفته از احادیث و منابع کامل میباشد را تقدیم شما عزیزان بنمایم.

آیین همسرداری از نظر اسلام:

اسلام برای زن و شوهر، حقوق واجب و مستحبی قرار داده که لازم است رعایت کنند و مراقب باشند که این دستورات حیات‌بخش را زیر پا نگذارند چرا که این حقوق، پایه‌های اساسی خانواده را تشکیل می‌دهد و خیر و سعادت، لذّت و آرامش و بقای زندگی مشترک را تأمین می‌کند.

در اين زمينه ابتدا به وظايف متقابل زن و شوهر يعني وظايفی كه بر عهده هر دو نفر است مي پردازيم، زن و شوهر رعايت كنند و مراقب باشند كه اين دستورات حيات‏بخش را زير پا نگذارند چرا كه اين حقوق، پايه‏ های اساسى خانواده را تشكيل مى‏دهد و خير و سعادت، لذّت و آرامش و بقاى زندگى مشترك را تأمين مى‏كند. در ذيل به مهمترين وظايف متقابل زن و شوهر نسبت به هم اشاره مى‏شود:

– حفظ حريم و احترام و خوش رفتارى با هم.

– تأمين نياز جنسى و روحی و روانی يكديگر.

– اجتناب از سوء ظن‏ هاى بی مورد.

– عيوب يكديگر را پيش هيچ كس بازگو نكنيد و به رخ هم نكشيد.

– در حق همديگر دعا كنيد و از خداوند بخواهيد كه در كارها موفقتان بدارد.

– پرهيز از تندخوى، بدزباني، درشت گفتاري، ترشروى و سرسنگين نبودن در برابر يكديگر.

– اجتناب از تمجيد ديگران در مقابل يكديگر؛ يعني هيچگاه زن نبايد از مرد ديگر در مقابل شوهر تعريف كند و متقابلا مرد نيز نبايد از زن ديگري در مقابل همسرش تعريف و تمجيد كند.

– تحقير نكردن يكديگر و همين طور خويشان و بستگان همديگر.

– تندخويى و گاهى بداخلاقى همديگر را تحمل نمودن.

– با مشكلات زندگى به طور منطقى برخورد كردن و كمتر دچار احساسات شدن.

– در تمام مدت زندگى به هم ابراز علاقه و عشق كردن و در مناسبتها براى هم هديه (هر چند ارزان قيمت) تهيه كردن.

– هرگز به هم دروغ نگفتن و رعايت صداقت، امانت، فداكارى و گذشت.

– با تمام توان از ميهمانان يكديگر پذيرايى كردن و ابراز ناراحتى نكردن از اينكه ميهمانان متعلق به همسر هستند.

– به خويشاوندان هم خصوصا خويشاوند نزديك او احترام فوق العاده بگذاريد.

رابطه جنسی زن و شوهر از نظر اسلام:
نكته مهم دیگر این است که در رسيدن به اوج لذت جنسي، كه علامت آن انزال در زن و مرد است، بين زن و مرد تفاوت وجود دارد و معمولا مرد بسيار زودتر از زن به اين مرحله مي رسد. به همين خاطر بسياري از مردان وقتي به ارگاسم مي رسند دست از كار مي كشند در حالي كه هنوز همسرشان به ارگاسم نرسيده است. رها كردن زن دراين حالت باعث مي شود مشكلات جسمي زيادي از جمله ايجاد درد در ناحيه كمر و شكم برايش به وجود آيد. پس لازم است مرد به اين نكته توجه كند و قبل از آميزش، همسرش را با تحريك كردن ، آماده اين كار كند.

در روايات فراوانی اين موضوع مهم بيان شده و تصريح مي كند يكي از آداب همبستر شدن با همسر، ملاعبه يعني تحريك زن از طريق لمس و مالش بدن و در آغوش گرفتن است و حتي در حديثي آمده است مردي كه قبل از نزديكي با همسرش ملاعبه كند، مورد نظر و لطف و رحمت ويژه خدا قرار مي گيرد.

 

آیین همسرداری در اسلام,نکات همسرداری,ایین همسرداری ازدیدگاه اسلامآداب همسرداری از نظر اسلام

احادیث در رابطه با آیین همسرداری در اسلام:
پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء;»

هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک;»

همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود.

امام رضا علیه السلام می فرمایند:
«الکآد علی عیاله من حل کالمجاهد فی سبیل الله;»

کسی که از راه حلال برای تامین رفاه خانواده اش تلاش می کند، همچون مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند.

پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها الی عیاله کان کحامل صدقة الی قوم محاویج ولیبدا بالاناث قبل الذکور فان من فرح ابنته فکانما اعتق رقبة من ولد اسماعیل ومن اقر بعین ابن فکانما بکی من خشیة الله ومن بکی من خشیة الله ادخله الله جنات النعیم;»

هر کس به بازار رود و هدیه ای برای خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می برد [و هنگامی که هدیه را به خانه می برد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است. و هر کس [با دادن هدیه ای ] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت های بهشت کند.

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«اذا سافر احدکم فقدم من سفره فلیات اهله بما تیسر; »

هرگاه یکی از شما به مسافرت رود و سپس از سفر برگردد، پس باید برای خانواده خود به اندازه ای که توانایی دارد سوغاتی بیاورد.

 امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«یسلم الرجل اذا دخل علی اهله واذا دخل یضرب بنعلیه ویتنحنح یصنع ذلک حتی یؤذنهم انه قد جآء حتی لا یری شیئا یکرهه;»

هنگامی که مرد با خانواده اش برخورد می کند، [به آنان] سلام کند و هنگام ورود با صدای کفش و با سرفه کردن، خانواده اش را از آمدن خود با خبر کند، تا اینکه چیزی نبیند که او را ناخوش آید .

پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة الی فی امراته ;»

مرد در برابر لقمه ای که در دهان زنش می گذارد پاداش می برد.

پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«لا یحل للمراة ان تتکلف زوجها فوق طاقته;»

برای زن جایز نیست که شوهرش را به بیش از توانایی اش مجبور کند.

 

نگاه قرآن به سایر کتاب‌های آسمانی چگونه است؟

کتاب‌های آسمانی,نگاه قرآن به کتابهای آسمانی,قرآن
 قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد

برخی از پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم و پیامبرانی که دین بخصوص خود را داشته اند دارای کتاب بوده‌اند که در قرآن به آن‌ها اشاره شده‌است.

نگاه قرآن به کتاب‌های آسمانی پیشین

پیامبران اولولعزم و کتابهای آنها عبارتند از:
– کتاب صحف از حضرت نوح (ع)
– کتاب صحیفه از حضرت ابراهیم (ع)
– کتاب تورات از حضرت موسی (ع) که به معنای شریعت است و شامل اسفار خمسه- سفر پیدایش- سفر خروج- سفر لاویان- سفر اعداد- سفر تثنیه است.
– کتاب انجیل از حضرت عیسی (ع) که به معنای بشارت است و شامل بر چهار انجیل یعنی متی- مرقس- یوحنا و لوقا می‌باشد.

– کتاب قرآن از حضرت محمد (ص) که به معنای خواندن و مرکب از ۱۱۴سوره است.

رابطه قرآن با کتاب‌های قبل از آن چیست؟
قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد که تکمیل کننده شرایع پیشین است، و بدیهی است که کتاب‌های آسمانی قبل از خود را – مانند تورات، انجیل، صحف ابراهیم، زبور داوود – تأیید می‌کند، و تعالیم راستین آنها را نور و هدایتی از جانب خدا می‌داند. البته نه آن قسمت از آنها که مورد تحریف قرار گرفته است.

در این‌جا به برخی از این آیات اشاره می‌شود:
1. و هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان آورید، می‌گویند: ما به چیزى ایمان می‌آوریم که بر خود ما نازل شده است. و به غیر آن، کافر می‌شوند، در حالی‌که حق است و آیاتى را که بر آنها نازل شده، تصدیق می‌کند.[1]

2. و این کتابى است که ما آن‌را نازل کردیم، کتابى است پُربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق می‌کند.

3. و به دنبال آنها (پیامبران پیشین‏)، عیسى بن مریم را فرستادیم، در حالی‌که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود تصدیق داشت. و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود و [این کتاب آسمانى نیز] تورات را که قبل از آن بود، تصدیق می‌کرد و هدایت و موعظه‌اى براى پرهیزگاران بود.[3]

4. از نگاه قرآن ایمان به پیامبران الهی و کتاب‌های آنان از شرایط ایمان اعلام شده است:
پیامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. و همه مؤمنان [نیز]، به خدا، فرشتگان او و کتاب‌ها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند [و می‌گویند] ما در میان هیچ‌یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم [و به همه ایمان داریم].[4]

قرآن کریم با همه این تأییدات، اما تصریح می‌کند که کتاب‌های موجود سرشار از تحریف‌هایی است که از سوی معاندان، یا عالمان منحرف و فاسد بر پیکره آنها وارد شده و تعالیم آنها را مسموم ساخته است:
پس واى بر آنها که نوشته‌‏اى با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: این، از طرف خدا است، تا آن‌را به بهاى کمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند.[5]